صفحه ٣٠٨

بنابراين، نمى توان گفت: يكى از علاقه هاى اصيل و فطرى انسان، علاقه به مال است. مگر آن كه مال را يك عنوان انتزاعى بدانيم براى اشياى مورد نياز مستقيم انسان.
پس ثروت، خود به خود، چيزى نيست كه انسان فطرتاً به طرفش كشيده شود. بلكه، گرايش انسان به ثروت يك گرايش ثانوى است كه به تبع تمايل اصيل نسبت به مايحتاج زندگى اش، در انسان پيدا مى شود ولى در بسيارى از مردم در اثر انحراف از مسير فطرى، علاقه به مال و ثروت، اصالت پيدا مى كند و حيثيت وسيله بودن آن فراموش مى شود.

ارزش اخلاقى علاقه به مال
آيا علاقه به مال، از نظر اخلاقى چه ارزشى دارد: مذمون و نكوهيده است يا ممدوح و ستايش شده و يا خنثى است و از هيچ بار ارزشى مثبت يا منفى برخوردار نيست؟
دادن پاسخ دقيق به اين سؤال، تا حدّ زيادى به استقلال و عدم استقلال اين ميل، بستگى دارد. اگر آن را يك علاقه ثانوى برشماريم، چون مال وسيله اى است براى تحصيل چيزهايى مورد نياز انسان، ارزش مال هم، تابعى از ارزش آنها خواهد بود. بنابراين، اگر آنها ارزش مثبت داشته باشند، مال هم به تبع آنها ارزش مثبت پيدا مى كند و اگر آنها ارزش منفى داشته باشند، علاقه به مال نيز داراى ارزش منفى است.
برعكس، اگر علاقه به مال را يك ميل مستقلّ و غير وابسته حساب كنيم، بايد بگوييم مثل ساير خواسته هاى فطرى كه قبل از اين مورد بحث قرار گرفته اند، اين ميل نيز خود به خود، نه خوب است و نه بد؛ بلكه، ارزش مثبت يا منفى آن، از يك سو به انگيزه تحصيل مال، و از سوى ديگر، به اين كه از چه راهى به دست مى آيد و در چه راهى صرف مى شود بستگى دارد. اگر از راه نامشروع تحصيل شود، چون مانع دستيابى انسان به كمالات ديگر مى شود، داراى ارزش منفى است. يا اگر مال را وسيله اى قرار دهد براى انجام كارى كه ارزش مثبت دارد، تحصيل مال هم كه