صفحه ٢٧٤

الْفاسِقينَ.»(1)
[بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خويشانتان و اموالى كه جمع آورى كرده ايد و تجارتى كه از كسادى آن بيمناك هستيد و مساكن و جايگاههايى كه مورد رضايت و خشنودى شماست از خدا و رسول و جهاد در راه او در نزد شما محبوبتر و دوست داشتنى تراند پس منتظر بمانيد تا امر خداوند در رسد و خداوند قوم فاسق را هدايت نمى كند].
جايى كه انسان بر سر دو راهى قرار مى گيرد كه يا بايد مسكن مورد پسند خود را حفظ كند يا به انجام تكليف الهى بپردازد، اگر دلبستگى به مسكن، مانع شود از اين كه انسان به جهاد برود يا ساير تكاليفش را انجام دهد، در اين صورت، اين دلبستگى افراطى خواهد بود و ارزش منفى پيدا مى كند، زيرا با يكى ديگر از كمالات انسانى تعارض پيدا كرده است؛ ولى اگر مزاحمتى با هيچ يك از شؤون فردى و مصالح اجتماعى انسان نداشته باشد، التذاذ از آن مشروع است و ارزش منفى ندارد.
بنابراين، مى توان گفت: لذّت برى از لباس و مسكن، به لحاظ يكى از دو جهت عارضى، محدود خواهد شد: يا از جهت راه تحصيل مسكن است كه بايد از راه مشروع و با پول حلال تهيه و فراهم گردد، و دوّم از جهت مزاحمت آن با شؤون و كمالات ديگر انسان است كه نبايد دلبستگى به مسكن شخص را از تحصيل كمالات ديگر باز دارد و در غير اين صورت، اين دلبستگى و آثار و ظواهر رفتارى آن از ارزش منفى برخوردار خواهد بود.

ارزش اخلاقى در گزينش مسكن
اساس ارزش مثبت در التذاذها و تلاشهاى مربوط به لباس و مسكن نيز مثل ساير تمايلات به نيّت و انگيزه انسان مربوط مى شود. اگر هدف از تهيه اين مسكن يا