صفحه ٦١

تصويربردار، مجسّمه سازان و ... كارشان بيشتر با درك، خلق و ابداع زيبائيها و جمالهاى خيالى مربوط مى شود كه در لفظ و معنى و نقش و صورت، جمالهاى خيالى مدرك خود را، تا آنجا كه قدرت و توان هنرى شخص هنرمند اجازه مى دهد، در اظهار آن و انتقال به ديگران سعى مى كند. همچنين، جمالهاى عقلى داريم كه قوّه عاقله آن را از نظم و انتظام و كمال موجودات درك مى كند و جمال عرفانى و وجودى داريم با اين بينش كه همه هستى زيبا است و هر موجودى كاملتر و از بهره وجودى بيشترى برخوردار باشد از زيبائى و جمال بيشترى برخوردار خواهد بود و انسان از درك آن بيشتر لذت مى برد. به همين جهت است كه جمال را حتّى به ذات الهى هم نسبت مى دهيم و كسانى كه مشاهدات توحيدى دارند يك باب از مشاهداتشان به اسماء و صفات جماليه الهى مربوط مى شود.

ج- عواطف
بخشى ديگر از تمايلات، لذّت جويى و سعادت خواهى انسان با نام عواطف شناخته مى شوند. عواطف، احساساتى هستند كه در ارتباط با يك موجود زنده و ذى شعور ديگر در نفس انسان تحقّق مى يابد و وى را واميدارد تا بنفع آن موجود ديگر گامى بردارد و يا حدّاقلّ با وى اظهار همدردى و يا احساس ترحم و يگانگى كند.
نمونه ساده عواطف، انسى است كه انسان با دوستان و خويشاوندان خود پيدا مى كند و يا حتّى در مواردى ممكن است با يك انسان كاملا بيگانه احتياج به انس پيدا كند. مثل كسى كه مدّتها در بيابانى تنها سرگردان شده و كسى را نديده است اكنون وقتى انسانى را ببيند. حتى اگر بلحاظ نژاد و مذهب و هر چيز ديگرى هم از او جدا باشد صرفاً به دليل اينكه يك انسان است و او را از تنهائى و وحشت بيرون مى آورد، از ديدن او خوشحال مى شود و از انس با او لذّت خواهد برد.
احساس ويژه مادرى نسبت به فرزند كه وى را واميدارد تا او را تر و خشك كند،