صفحه ٣١٨

ندارند و به شدت احساس اين كمبود، آنان را رنج مى دهد و از روى ناچارى حاضر مى شوند كه فرزندخوانده براى خود برگزينند.
داشتن فرزندخوانده، سنتى است كه در بسيارى از جوامع، وجود داشته است. قرآن كريم هم در مواردى به اين سنّت اشاره كرده است. به نقل قرآن، يكى از كسانى كه اقدام به گرفتن فرزندخوانده كرد، عزيز مصر بود. او كه يوسف را از بازار برده فروشان خريده، به خانه برد، به همسر خود سفارش كرد كه از او خوب نگهدارى و پذيرايى كند، باشد تا او را به فرزندى خود انتخاب كنند.(1)
همسر فرعون نيز، كه ظاهراً فرزندى نداشت به همين جهت، فرعون راقانع كرد كه از كشتن موسى (در دوران نوزادى اش) صرف نظر كند تا او رابه فرزندى خود برگزينند.(2)
از اين مطالب، كم و بيش، مى توان استشمام كرد كه علاقه به فرزند، يك علاقه فطرى است و انسان را آرام نمى گذارد تا آنجا كه، وقتى به طور طبيعى ارضا نشد، انسان، از طريق انتخاب فرزند خوانده، در فكر ارضاى بدلى آن مى افتد.

تحصيل مال و فرزند از نظر اخلاقى
آيا تحصيل مال و فرزند از نظر اخلاقى، چه حكمى دارد: ارزش مثبت دارد يا منفى؟ جواب اين سؤال، با توجّه به اصولى كه از پيش گفته ايم، معلوم مى شود: علاقه به مال و فرزند در صورتى كه تمركز پيدا كند، موجب غفلت از كمالات