صفحه ٦٥

حقيقت جوئى همراه مى شوند و در جهت دهى به فعاليّت آن نقش چشمگير دارند.
در نتيجه مى توان ادّعا كرد كه انگيزه هاى متنوّع و پيچيده انسان با ايجاد عشق و نفرت نسبت به متعلق يكديگر در ترتيب اثردادن و يا رهاكردن و تأكيد و تضعيف يكديگر تأثير مى گذارند و اين رابطه، از سوئى قدرت انسان را بر انجام كارهائى كه متعلّق چند انگيزه است مى افزايد و در صورت تعارض با هم از آن ميكاهد مگر انسان با سرانگشت علم و معرفت اين تعارض را به نحوى معقول كه براى انسان در كلّ مفيد و سودمند باشد حل كند و سبب گزينش آن انگيزه اى باشد كه انسان را به كارى مفيدتر و داراى آثار و نتائج بهتر و بادوامتر وادار مى كند و از طريق حلّ اين تعارض مجدداً قدرت انسان را بر انجام آن كار بيفزايد.
با توجّه به بيان فوق به خوبى بر رابطه تنگاتنگ و نزديك ابعاد گوناگون و انگيزه هاى مختلف انسان و تأثير و تأثّر آنها نسبت به يكديگر واقف مى شويم.

2ـ تأثير انگيزه ها در ارزش اخلاقى
انگيزه هاى موجود در نفس انسان در ارزش دادن به افعالى كه بر اساس آن انگيزه ها به وجود آمده اند، اعمّ از اينكه ارزش مثبت باشد يا منفى، نقش چشمگيرى دارند و اين از آن ويژگيهاى رفتار انسان است كه بخصوص در اخلاق بايد مورد توجّه قرار گيرد؛ از اين رو، اختلاف ارزش افعال و رفتار انسانى، تا حدّ زيادى، به اختلاف انگيزه وى در انجام آن كار بستگى دارد. بنابراين، هنگاميكه كارى را مى خواهيم، از نظر اخلاقى، ارزيابى كنيم حتماً، لازم است، انگيزه اصلى و منشأ و ريشه آنرا در نفس انسان پيدا كنيم.
نقش انگيزه، در دادن ارزش اخلاقى به كار، بويژه، در كارهاى عبادى چشمگيرتر و آشكارتر خواهد بود. كارهاى عبادى را كه انسان انجام مى دهد، اگر به انگيزه كسب جاه و مقام و محبوبيّت و آبرو در نزد مردم باشد، ارزش و اثر اخلاقى خود را