صفحه ٣٤٣

همچنين، انسانى كه به «مال» و «فرزند» علاقه دارد با از دست داده آنها «محزون» و از دستيابى به آنها «شاد» مى شود.
نمونه هاى نامبرده گواه روشنى است بر آنچه قبل از اين ادّعا كرديم كه انفعالات روانى مانند «غم و شادى»، گستره وسيعترى دارد و شامل همه ابعاد و گرايشهاى انسانى مى شود و از همه آنها اثر مى پذيرد.

پشيمانى، خشم و خشنودى
تحقّق يا از دست رفتن مطلوب انسان، به تناسب ويژگيها، اضافات و يا عوامل مختلفى كه دارد، آثارى بر آن، بار مى شود كه هر يك از آنها را با عنوان ويژهيادآورى مى كنيم:
مطلوب انسان، يك وقت با كار خودش به دست مى آيد يا از دست مى رود و يك وقت، ديگران، واسطه دستيابى انسان به مطلوب خود يا از دست دادن آن مى شوند.
اگر كسى خودش سبب خسارت خود شده و كارهاى خودش باعث از دست دادن مطلوبش شده است، از حالتى كه به وى دست مى دهد، با عنوان «ندامت» و «پشيمانى» ياد مى كنيم؛ ولى، بايد توجّه داشت كه پشيمانى، چيزى جز «اندوه» نيست كه ويژگى خاصّى دارد: ويژگى اش اين است كه خود انسان با اختيار خود و كارهاى خود، زمينه فقدان آن مطلوب و عروض اين حالت را فراهم كرده است.
ولى، اگر شخص ديگر سبب شده كه ما اين مطلوب را از دست بدهيم، حالتى به ما دست مى دهد «خشم» نام دارد. پس خشم نيز با اندوه هم ريشه است با اين ويژگى كه شخص ديگر، واسطه خسارت، و عروض اين حالت شده است و اگر شخص ديگرى واسطه دستيابى انسان به مطلوبش شود، حالت خشنودى از آن شخص، به انسان دست مى دهد.