صفحه ٩٠

موجوديّت خود و ذاتاً عين علم و آگاهى است و يكى از نخستين كارهائى كه بلاواسطه از نفس سرمى زند، همان آگاهى و توجّه است.
توجّه، گرچه با علم رابطه شديد دارد؛ ولى، عين علم نيست و با آن، تفاوت دارد. بسيار اتّفاق مى افتد كه چيزهائى را مى دانيم؛ ولى، توجّهى به دانسته هاى خويش نداريم. علم، ممكن است براى نفس يك حالت انفعالى باشد؛ ولى، توجّه پيوسته، براى نفس، يك فعّاليت است كه از آن صدور مى يابد.

توجه جبرى و توجه اختيارى
توجه انسان گاهى به وسيله عوامل طبيعى خارج از نفس به چيزى منعطف مى شود. مخصوصاً، در دوران كودكى و شيرخوارگى كودك بوسيله عوامل طبيعى جلب مى شود و تقريباً يا تحقيقاً، بعضى از مراتبش غير اختيارى است. مثلا، وقتى معده اش خالى شود، توجّهش به گرسنگى يا به غذا جلب مى شود يا اگر صدمه اى بر بدنش وارد شود مثل اينكه پايش بسوزد يا حشره اى او را نيش بزند توجه كودك به آن موضع خاصّ جلب خواهد شد و شروع به گريه مى كند.
سپس انسان به تدريج در مسير تكاملى خود به مرحله اى مى رسد كه خودش مى تواند در توجّه يا عدم توجّه به اشياء مختلف، نقش تعيين كننده اى داشته باشد؛ يعنى، وارد مرحله اختيارى توجّه خواهد شد كه آن نيز به نوبه خود داراى مراتب گوناگونى خواهد بود؛ ولى، همه مراتب در اين حقيقت مشتركند كه توجّه او تحت تسلّط وى قرار مى گيرد.
در اينجا لازمست يادآورى كنيم: آنچه از اين دو نوع توجّه؛ يعنى، توجّه جبرى و توجّه اختيارى در علم اخلاق طرح مى شود و موضوع بحثها و بررسيهاى اخلاقى قرار مى گيرد همان نوع اختيارى توجّه خواهد بود و نوع جبرى آن كه به هيچ وجه تحت تسلّط و اختيار انسان قرار نمى گيرد، هيچگاه، نمى تواند متّصف به حسن و