صفحه ٣٣٨

جنبه هاى ارزشى عواطف
اكنون، با توجّه به اين كه گفتيم: تقويت و تضعيف عواطف فطرى، اختيارى است و پدر، مادر، آموزگار و خود انسان مى توانند در جهت دهى، تقويت، تضعيف و خيزش آنها نقش مؤثّر داشته باشند و آنها را به دلخواه خود و بر اساس اصول صحيح، تربيت كنند و در رشد يا سركوب عواطف تأثير بگذارند.
از اينجاست كه عواطف نيز هرچند در اصل، فطرى و غير اختيارى هستند با توجّه به اين ابعاد اختيارى، در دايره اخلاق و امور ارزشى قرار مى گيرند و شايسته است كه از اين زاويه نيز آنها را مورد بحث و بررسى قرار دهيم.
با توجّه به آنچه كه گفتيم، اكنون سؤال اين است كه از ديدگاه اسلام، انسان در ارتباط با عواطف خود، فرزندان يا دانش آموزان خود چه وظيفه اى دارد؟
در پاسخ بايد گفت: قاعده كلّى كه ما تاكنون دنبال كرده ايم اين بوده كه ارزيابى رفتار و صفات انسان ملاكهايى دارد كه مورد تزاحم واقع مى شود. اگر ارضا يا تقويت يك ميل، هيچ تأثيرى بر ساير ابعاد وجودى انسان نداشته باشد، در اين صورت، نه ارزش مثبت دارد و نه منفى، بلكه، يك امر طبيعى است.
در اينجا بويژه مى توان گفت: تقويت عواطف، خود، به اجمال، مرتبه اى از ارزش را دارد، هرچند كه از ديدگاه اسلام كافى و در حدّ نصاب نباشد. ما در «فلسفه اخلاق» به اين نتيجه رسيديم كه ارزش، حدّ نصابى دارد كه اسلام كمتر از آن را به حساب ارزش اصلى نمى گذارد. نصاب ارزش اسلامى كار، آن است كه انگيزه انسان در انجام آن الهى باشد؛ ولى، يك مرتبه پايين تر از آن هم هست كه انسان را آماده مى كند تا كارهاى خود را با چنين انگيزه اى بتواند انجام دهد و كارهاى خود را به حدّ نصاب ارزش برساند.
بنابراين، آن كارهايى كه از حدّ نصاب ارزش برخوردارند، فاعل خود را به سعادت اخروى مى رسانند و آن كارهايى كه از ارزش كمتر برخوردارند، ما را براى رساندن ارزش كارها به حدّ نصاب خود آماده مى كنند.