صفحه ٢٤٦

باشد، نداريم، نمى توانيم دقيقاً مواردش را تعيين كنيم و در اينجاست كه وحى، نقش تعيين كننده خود را ايفا مى كند ولى، به هر حال، منشأ اصلى همان تزاحمات است.
مصالح اجتماعى انسان اقتضا دارد كه زندگى وى به صورت خانواده اى تشكيل شود و جريان پيدا كند و روابط مرد و زن بايد تحت كنترل و ضوابط و معيارهاى خاصّى انجام شود و همسر انسان بايد جنبه اختصاصى داشته باشد كه مصالح زيادى براى فرد و جامعه بر خانواده و اختصاصى بودن همسر مترتّب مى شود و نفى آن زيانها و خسارتهاى عمده اى به بار خواهد آورد.
از جمله مصالح اجتماعى آن است كه بايد با تشكيل خانواده نسل انسان حفظ شود و سپس بسيارى از مسايل اجتماعى و حقوقى مانند مسايل ارث، انفاق و تربيت و ديگر مسؤوليتهايى كه پدر و مادر نسبت به فرزند خويش دارند و يا صداق و انفاق و تمتّع و التذاذ و اطاعت و ديگر مسؤوليتهايى كه هر يك از دو همسر نسبت به يكديگر دارند، بر تشكيل خانواده و حفظ نسل بار خواهد شد كه لازم است همه آنها دقيقاً رعايت شود تا جامعه، جامعه اى انسانى باشد و زمينه رشد عواطف و فضايل انسانى، عشق و ايثار و فداكارى و قداست و پاكى و بلند نظرى در آن فراهم شود و متقابلا، زمينه هاى رشد فساد و انحطاط و تباهى و بيماريهاى مربوطه جسمى و روانى، و نابودى عواطف انسانى و سقوط در زندگى حيوانى از بين برود.

خانواده و ازدواج شرعى
اگر بنا باشد هر انسانى با هر فردى از جنس مخالفش كه بخواهد، بتواند آميزش جنسى داشته باشد، بنياد خانواده متزلزل و مصالح فراوانى كه بر وجود آن مترتّب مى شود تفويت خواهد شد. بنابراين، براى حفظ مصالح مترتّب بر خانواده و دفع مفاسد مترتّب بر بى بندوبارى جنسى، لازم است كه همه افراد جامعه به اينگونه محدوديّتهاى معقول و منطقى گردن نهند.