صفحه ١٠٥

«سَنُريْهِمْ اياتِنا فىِ الاْفاقِ وَفى اَنْفُسِهِمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ.»(1)
[به زودى نشانه خود را در آفاق (و اطراف جهان) و در جانهاشان به آنان مى نمايانيم تا برايشان آشكار شود كه او حقّ است].
و آيات ديگرى نظير آيات فوق، ناظر به همين معرفت و خداشناسى حصولى است.
اينكه انسان نفس خويش را به عنوان آيت و نشانه الهى مورد مطالعه قرار دهد در تحصيل معرفتهاى ارزشمند ديگر مؤثّر خواهد بود.
سومين اثر و منفعت توجّه به نفس اينستكه انسان را به فكر منافع و مصالح خويش مى اندازد.
انسان چنانكه گفتيم بر اساس حب نفس و خوددوستى توجّه به خويش پيدا مى كند و از آنجا كه حبّ ذات ريشه و اساس حدوث و بقاء حبّ هاى ديگرى مثل حبّ بقاء، حبّ كمال، حبّ علم، حبّ قدرت و ... خواهد بود چنانكه قبلا، اشاره كرديم؛ از اين رو، توجّه به نفس منشأ مى شود كه اين ابعاد نفسانى نيز مورد توجّه قرار گيرند و در صدد بر مى آيد تا اين ابعاد وجودى مورد محبّت خويش را بشناسد، راه وصول به آنها را تشخيص دهد و سپس در راه تحصيل آنها بكوشد.
مختصر آنكه توجّه به نفس از سه نظر مفيد خواهد بود و يا سه اثر مفيد بر آن، مترتّب مى شود: نخست آنكه معرفت حضورى آگاهانه اى نسبت به نفس و سپس معرفت شهودى و حضورى آگاهانه اى نسبت به خداى متعال پيدا مى كند.
دوّم آنكه منشأ معرفت حصولى به نفس و آغاز و انجام آن مى گردد و از اين رهگذر به خداشناسى حصولى و ساير معارف لازم دست پيدا خواهد كرد.
سوّم آنكه موجب مى شود تا انسان در فكر شناختن كمالات و مصالح خودش و راه كسب آنها بيفتد و براى تحصيل آنها تلاش كند و از سوى ديگر عيوب و نواقص و مفاسد خويش را باز شناسد و خود را از آلوده شدن و سقوط باز دارد. و بديهى است