صفحه ٢٣٨

شکر کردن بیان فرموده است. دلیل آن روشن است، زیرا قرآن مجید انسان تارک شکر را تهدید به عذاب شدید کرده است. بدیهى است که چنین انسانى از خدا دور است.(315 )

2. آیا ثواب، تفضل است یا استحقاق؟
شکى نیست که عبادات و اعمال نیک داراى پاداش مادى و معنوى الهى است و وعده خداوند تخلف ناپذیر است، ولى سخن در این است آیا این پاداش ها به حکم استحقاق و اجراى عدل الهى است که اعمال نیک را بدون پاداش نگذارد که اگر بگذارد حق به حق دار نرسیده است یا این که تفضل و لطف الهى چنین پاداش هایى را دربرابر اعمال نیک ایجاب مى کند وگرنه نیکوکاران حقّى بر خدا ندارند؟
در این زمینه میان علماى اسلام اختلاف نظر است؛ جمعى از متکلمان که بیشتر تمایل به مذهب اشاعره داشته اند تفضل را پذیرفته اند وگروهى دیگر که تمایل به مذهب معتزله دارند استحقاق را.
البته این تفاوت تأثیرى در نحوه اعمال ما ندارد، ولى در نگرش ما به پاداش هاى الهى مؤثّر است.
البته در بدو نظر مسأله استحقاق جلب توجّه مى کند، چرا که مولاى کریم ما دستوراتى داده و ما فرمان او را اطاعت کرده ایم. اگر براى اطاعت ما هیچ پاداشى قائل نباشد با عدالت او سازگار نیست.
ولى اگر با دید عمیق تر نگاه کنیم مى بینیم که جز تفضّل چیزى در کار نیست، زیرا اعمالى که ما انجام مى دهیم سودش به خود ما بازمى گردد. تمام عبادات و کارهاى نیک داراى مصالحى است که صددرصد متوجّه انجام دهندگان آن