صفحه ٢٣٩

است. بنابراین ما باید بسیار سپاسگزار باشیم که چنین دستوراتى به ما داده شده، نه این که خود را طلبکار بدانیم.
درحقیقت دستورات الهى مانند نسخه هاى طبیب است. به یقین سود عمل به نسخه طبیب به بیمار برمى گردد، نه به طبیب. بنابراین بیمار نمى تواند به طبیب بگوید: دربرابر عمل به دستور تو مستحق پاداشم.
اضافه بر این، ما اگر فرمان او را اطاعت کنیم، به وسیله نعمت ها و اسبابى است که او در اختیار ما گذاشته و حتى به ما توفیق عمل داده، آیا با چنین حالى مى توانیم خود را طلبکار بدانیم؟
به تعبیر دیگر ـ مطابق آنچه در تفسیر شریف المیزان آمده است ـ وجود ما و آنچه در اختیار ماست همه ملک خداوند است، ما از خود چیزى نداریم که به پیشگاه او تقدیم کنیم، هرچه هست تفضل اوست. حال اگر او در برابر اعمال ما پاداش مى دهد این درواقع تفضل دیگرى است.(316 )
گذشته از این، اعمال ناچیز ما دربرابر پاداش هاى عظیم الهى اهمیتى ندارد و به تعبیرى دیگر: موازنه اى بین پاداش و اعمال نیست و این نیز تفضّل دیگرى محسوب مى شود.
کوتاه سخن این که از هر سو نگاه مى کنیم ما در تفضّل الهى غرقیم و سر تا پاى وجود ما مشمول عنایت و لطف اوست.
و جالب این که تعبیراتى که در قرآن و روایات آمده است چنان آمیخته با لطف اوست که گویى خداوند ما را طلبکار از خود مى شمرد، در حالى که چنین نیست،
لذا در بعضى از آیات تعبیر به کتابت شده، ازجمله در آیه 54 سوره انعام مى خوانیم: (وَاِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)؛ «هرگاه