صفحه ٦٧

هيچكس را نمى توان مذمّت كرد كه مثلا چرا ميل جنسى دارى و يا چرا انگيزه قدرت و قدرت طلبى در نفس تو وجود دارد و ... چنانكه، هيچكس را هم نمى توان بخاطر داشتن ميلها و انگيزه ها ستايش كرد. انگيزه ها و تمايلات موجود در نفس انسان فطرى و خدادادى هستند و از آنجا كه، قبلا هم توضيح داده ايم، متعلق ارزش اخلاقى فعل اختيارى انسان است اين انگيزه هاى فطرى كه جبراً و تكويناً در نهاد انسان جايگزين شده اند و از دائره اختيار وى بيرون هستند نمى توانند متعلّق ارزش اخلاقى باشند نه ارزش مثبت و نه ارزش منفى.
البتّه، در ترتيب اثردادن به اين تمايلات و انگيزه ها، در جهت دهى و هدايت آنها، در رعايت اندازه و تعديل آنها و يا در افراط و تفريط در ارضاء آنها ارزش اخلاقى مثبت يا منفى مطرح خواهد بود؛ چراكه، اينها امورى اختيارى هستند و به مرحله ظهور اين انگيزه ها و تمايلات در حركتها و تلاشها و اعمال انسانى مربوط مى شوند.
نتيجه اى كه مى گيريم اينست كه انگيزه ها و تمايلات هر چند از آنجا كه در رسيدن انسان به كمال لائق خود مفيد هستند، از نظر فلسفى خوب و خيرند و از اين ديدگاه در واقع، همه چيز خير است «اَلَّذى اَحْسَنَ كُلَ شَىء خَلْقَهُ» كه خدا هر چه را كه آفريده خوب آفريده است چون فطرى و تكوينى و از دائره اختيار بيرونند در عين حال، فاقد ارزش اخلاقى هستند. و اين حكم در همه موارد اعمّ از غرائز، جمال دوستى، عواطف احساسات و انفعالات صادق است چراكه وجود آنها در نفس انسان امرى است جبرى، تكوينى، فطرى و خدادادى و اختيار انسان را در آن هيچ نقشى نيست تا مشمول ارزش، مثبت يا منفى اخلاقى قرار گيرند كه منحصر به افعال اختيارى انسان خواهد بود. بنابراين، مورد مدح و ذمّ قرار نمى گيرند و نمى توان گفت خوب يا بد هستند.
البتّه، از آنجا كه انسان قادر است آنها را تقويت يا تضعيف كند به آنها جهت دهد به مقتضاى آنها عمل كند و يا عمل نكند و رهايش سازد از افراط و تفريط بكاهد و به