صفحه ٣٣٢

نوح در اين تعابير، توجّه ويژه خود را بيش از آنچه كه به نجات همه انسانها داشت، به نجات فرزند خويش ابراز مى دارد كه نشانه عاطفه خاص پدر و فرزندى است؛ يعنى عاطفه طبيعى كه پدر، منهاى هر خصوصيّت به فرزند خويش دارد.
اين عاطفه متقابلا از سوى فرزند نيز نسبت به پدر خود وجود دارد و قرآن به اين رويه عاطفه نيز اشاره دارد. در داستان ابراهيم و سخنانى كه ميان او و پدر خوانده اش آزر ردّ و بدل گرديده آمده است كه آزر به او مى گويد: از من دور شو. ابراهيم در پاسخ وى مى گويد: «درود و سلام بر تو، به زودى، براى تو از خدا طلب مغفرت مى كنم و او خواهد پذيرفت.»(1) اين همان وعده اى است كه ابراهيم به وى داد و در قرآن نيز آمده است:
«وَما كانَ اِسْتِغْفارُ اِبْراهيمَ لاَِبيهِ اِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها اِيّاهُ فَلَمّا تَبَيَّنَ اَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ.»(2) كه به همين وعده اشاره دارد.
اين عاطفه فرزندى بود كه ابراهيم را واداشت تا در چنين وضعى كه پدر، او را از خود رانده است، به او درود مى فرستد دعا مى كند و از خداى متعال عفو و بخشش او را طلب مى كند.
بى ترديد، ابراهيم ديگر بت پرستان را دعا نكرد و به آنان وعده استغفار نداد، اما نسبت به اين شخص كه يك رابطه خانوادگى با او داشت، اين وعده را داد و اين نشانه عنايت خاصى است كه به او داشت و اگر پدر حقيقى او مى بود، اين عاطفه، به طريق اولى و شديدتر و قوى تر، وجود مى داشت.

عواطف تركيبى
گاهى جهات خاصّى موجب مى شوند كه محبّت شديدترى بين افراد خانواده به وجود آيد، در واقع آنها جنبه هاى ثانوى عاطفه است كه به اين جنبه طبيعى اوّلى،