صفحه ٣٢٩

تعليم و تعلّم واسطه پيدايش اين عاطفه است و صرفنظر از آن، اين عاطفه بر معلم و شاگرد حاكم نيست.

عواطف طبيعى
مصداق روشن عواطف طبيعى، روابط خانوادگى و قوى تر از همه آنها رابطهمادر و فرزندى و پدر و فرزندى و در مرتبه ضعيفتر، رابطه برادر و خواهرى است. حتى افراد يك فاميل كه خويشاوندى دورترى دارند، با هم رابطه عاطفى دارند و  البته، هر چه كه خويشاونديشان دورتر باشد رابطه عاطفى آنها ضعيفتر خواهد شد.
البته، گاهى ممكن است يك عامل خارجى سبب شود كه خويشاوندى دورتر نزد انسان محبوبتر از خويشاوندان نزديكترش باشد؛ ولى، اين ديگر به رابطه خويشاوندى صرف، مربوط نمى شود و از مراتب عاطفه طبيعى نيست؛ بلكه، جنبه ثانوى دارد. مثل آن كه كسى پسر عموى خود را بيش از عموى خويش دوست بدارد، كه اين نمى تواند عاطفى طبيعى باشد؛ بلكه، عامل خارجى دارد و عاطفه ثانوى است، مثل آن كه از اخلاق ويژه اى برخوردار باشد.
عواطف طبيعى اولى كه حاصل خويشاوندى است، هر چه واسطه خويشاوندى كمتر باشد قوى تر و هر چه واسطه بيشتر باشد ضعيفترند.

قرآن و عواطف طبيعى مثبت
در قرآن كريم از آياتى چند، مى توان رابطه عاطفى نامبرده را استشعار كرد از آن جمله، آيات مربوط به داستان مادر موسى(عليه السلام) است. هنگامى كه موسى متولّد شد، مادرش با الهام الهى، او را در صندوقى گذاشت و در رود نيل انداخت؛ ولى، آيات قرآن در دو مورد نشان مى دهد كه مادر، به شدت مضطرب و نگران حال موسى بود.