صفحه ٢٨٨

غذايى كه انسان مى خورد و نياز مادّى بدن خود را به غذا برطرف مى سازد، اگر در عين حال خوش رنگ و بو باشد و در ظرفهايى تميزتر و زيباتر و مرغوبتر به انسان عرضه شود بطور طبيعى از آن، لذّت بيشترى خواهد برد ولى حيثيّت نياز به غذا غير از حيثيّت لذّت برى از رنگ و بو و ديگر جهات آن خواهد بود. شخص نابينا كه از همان غذا استفاده مى كند، نياز غذايى او تأمين مى شود، ولى از آنجا كه چشمش رنگ مطبوع و خوب غذا را نمى بيند از اين نوع لذّت محروم خواهد بود و كسانى كه از حسّ بويايى برخوردار نيستند نيز همان استفاده مادّى را از غذا مى برند، و با قوه باصره نيز از رنگ مطبوع غذا لذّت مى برند هرچند كه بوى خوب و مطبوع غذا را درك نمى كنند و از اين نوع لذّت بى بهره هستند.
استفاده از بوى خوش و يا ديدن رنگ مطبوع و يا شكل زيبا و مناظر پر طراوت و يا درك جمالهاى معنوى و زيبايى هاى ادبى در شعر و نثر و... در زمره نيازهاى طبيعى انسان نيستند بدين معنا كه اگر نباشد زندگى انسان به خطر نمى افتد، ولى به هر حال لذّتى را براى انسان به ارمغان مى آورند كه گاهى بر لذّتهاى مادّى و مورد نياز حياتى انسان نيز مى چربد. متعلّق اينگونه لذّتها مجموعاً تحت عنوان زينت و تجملّ مى گنجد و لفظ زينت و جمال شامل همه آنها مى شود.
زينت يك تفاوت ظريفى با جمال دارد به اين شكل كه زينت صرفاً به زيبايى عرضى و آرايش اطلاق خواهد شد كه يك امر عارضى است و با ضميمه كردن شىء ديگرى از خارج حاصل مى شود در صورتى كه جمال به زيبايى اصلى خود شىء كه خود به خود و بطور طبيعى در آن وجود دارد گفته مى شود.
فى المثل به انسانى كه ذاتاً و خود به خود زيبا است «جميل» گفته مى شود اما وقتى كسى خود را به وسيله آرايش و با برداشتن زيور آلات خارجى، بستن دستنبد و سينه بند طلا و مرواريد و برداشتن گوشواره و النگو خود را بيارايد مى گويند او زينت كرده است.