صفحه ٢٧٦

بلقيس وارد آن شد، گمان كرد كه زير پاى او آب ايستاده است. فكر كرد از درون آبى صاف و زلال بايد عبور كند. از اين رو، لباسهايش را جمع كرد و بالا گرفت.(1)
همراهيان كه متوجّه اشتباه او شده بودند، به وى گفتند: در اينجا آب نيست، بلكه، اين كاخ از بلور ساخته شده است.
بلقيس با ديدن اين شكوه ظاهرى در برابر مقام و عظمت معنوى سليمان(عليه السلام)خاضع شد و اسلام آورد. اين وضعى كه سليمان(عليه السلام) درست كرده بود براى شكوه و عظمت اسلام در مقابل كفّار بود. در آن عصر، بينش اجتماعى مردم در سطحى بود كه مى پنداشتند كسانى از مؤمنين كه دستشان از نعمتهاى دنيوى خالى است، مردمى پست، وامانده و عقب افتاده هستند و اگر دستگاه حكومت اسلامى ساده و  بى پيرايه باعث مى شد مردمى كه سطح فرهنگشان پايين است گرايشى به اسلام و  دين حق پيدا نكنند. آرى اكثر مردم در طول تاريخ زندگى انسان، گرفتار
چنين سطحى نگرى بوده و هستند و به اصطلاح معروف عقلشان در چشمشان است و حتى بسيارى از اهل ايمان هم از اين شكوههاى ظاهرى و ديدنيها و  شنيدنيها خيلى متأثر مى شوند و قادر نيستند مسايل را با دقّت و عقل و درايت كافى ارزيابى كنند.
امروز نيز كه سطح فرهنگ عموم مردم نسبتاً بالا رفته است مع الوصف، حتى وقتى مى خواهند عقايد و افكار و دين ملّتها را ارزيابى كنند، صنعت و تكنولوژى و پيشرفتهاى ظاهرى و محسوس كشورهاى پيشرفته را به رخ مى كشند و مى گويند اگر دين آنها درست نيست پس چطور اينقدر در صنعت و اقتصاد پيشرفت كرده اند؟!
اينگونه سطحى نگرى و ظاهر بينى در عصر حضرت سليمان(عليه السلام) به صورت بارزترى وجود داشت و شكوه و جلال ظاهرى، منشأ گرايش عمومى مردم به يك