صفحه ٢٤٣

بنابر اين، اگر كسانى در مقام ارضاى غريزه جنسى از مسير طبيعى و تكوينى منحرف بشوند و به جاى آنچه در اصل خلقت و متن آفرينش براى تأمين اين غريزه ملحوظ شده راه ديگرى را در پيش بگيرند، كارشان داراى ارزش منفى خواهد بود و از طريق راست و راه مستقيم فطرت الهى منحرف گشته اند.
در قرآن كريم، در ضمن بيان داستان قوم لوط (كه به اين عمل انحرافى شهره اند) در چند مورد (و حدّ اقلّ در سه مورد) بر زشتى اين عمل و انحراف آن از مسير فطرت تأكيد شده است.
قرآن حكايت مى كند كه اين قوم در اشباع اين ميل، از مسير طبيعى و فطرى خود منحرف شده بودند و بواسطه همين امر، مورد نكوهش و مذمّت قرار گرفتند و به عذاب خدا گرفتار شدند و آيه اى كه از اين جهت از ساير آيات روشن تر است مى فرمايد:
«وَتَذَرُوْنَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ اَزْواجِكُمْ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ.»(1)
[همسرانى را كه خدا براى شما قرار داده رها مى كنيد و به راهى كه خدا قرار نداده است مى رويد شما مردمى متجاوز و نابكار هستيد].
يعنى، به راهى مى رويد كه خلاف فطرت و خلاف طبيعت شماست و انحرافى است از راه راست و صراط مستقيم.
اين نكته به خصوص از اين جهت براى ما مفيد است كه خداوند با تعبير «خلق لكم ربّكم» به ما مى فهماند آنچه را كه خداوند قرار داده است و آفرينش الهى اقتضا مى كند، گرايش هر يك از اين دو جنس به جنس مخالف خود است و بنابراين، بايد از همين راه اشباع شود.
گرايش مرد به مرد يا زن بزن را خدا در فطرت و آفرينش انسان قرار نداده و در محدوده «ما خلق لكم» قرار نگرفته است. بنابراين، اگر گرايشى اينچنين در انسانى