صفحه ٢٠٦

«لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً وَسَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ وَلكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَوِاسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ اَنْفُسَهُم وَاللّهُ يَعْلَمُ اِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ.»(1)
[هرگاه متاع و منفعت نزديكى و سفر كوتاه (و تفريحى) بود تو را پيروى مى نمودند ولى مشقّت و زحمت كشيدن بر آنان سنگين است و به خدا سوگند ياد مى كنند كه اگر مى توانستيم خارج مى شديم و همراه شما مى آمديم آنان در واقع خود را به دست هلاكت مى سپارند و خدا مى داند كه دروغ مى گويند].
«اِنَّما يَسْتَئْذِنُكَ الَّذينَ لايُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فى رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ.»(2)
[تنها كسانى از تو اجازه تخلّف از جهاد و ماندن در شهر را مى گيرند كه ايمانى به خدا و روز جزا ندارند و دلهاشان در شكّ و ريب است پس آنان در شك و ريب خود مردّد و متزلزل مى مانند].
«وَمُنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لى وَلا تَفْتِنّى اَلا فى الّفِتْنَةِ سَقَطُوا وَاِنَّ جَهَنَّمَ لَُمحيطَةٌ بِالْكافِرينَ.»(3)
[و بعضشان (به تو) گويند ما را رخصت ده و در فتنه ميفكن بدان كه آنان در فتنه افتاده اند و محقّقاً جهنّم بر كافران احاطه خواهد داشت].
«فَرِحَ الُْمخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُوا اَنْ يُجاهِدُوا بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ فى سَبيلِ اللّهِ وَقالُوا لا تَنْفِرُوا فِى الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ اَشَدُّ حَرّاً لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ.»(4)
[بازماندگان از جهاد بعد از حركت رسول خدا از نشستن در خانه خشنود شدند و از اين كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند كراهت داشتند و گفتند: در گرما به سوى جنگ نرويد. بگو آتش جهنم گرمتر و سوزان تر است اگر مى فهميدند].