صفحه ١٢١

آرى اگر هنگامى كه قرآن نازل مى شود از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) بپرسيد او پاسخ شما را مى دهد؛ ولى، اين به نفع شما نيست. كسى كه قرآن را براى شما فرو فرستاده آگاه تر است كه چه چيزى را به شما تعليم دهد. پس سؤالى نكنيد كه اگر جوابش روشن بشود به زيان شما باشد.
پرسش و سؤال، راه كسب علم و گرفتن اطلاعات است و از آنجا كه هر علمى مفيد نيست هر سؤالى نيز درست و به جا نمى تواند باشد و ارزش مثبت يا منفى هر علمى به سؤالات مربوط به آن نيز سرايت خواهد كرد و از اينجاست كه قرآن در مواردى امر مى كند به اينكه درباره آنچه را كه نمى دانيد بپرسيد. «فَسْئَلُوا اَهلَ الذِّكْرِ إنْ كُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ.»(1)
[پس سؤال كنيد از اهل ذكر اگر نمى دانيد.] و در مواردى از پرس و جو ما را منع مى كند كنجكاوى و پرس و جو درباره آنچه كه دانستنش حرام است و يا براى انسان مشكل مى آفريند و تكليف او را سنگين و طاقت فرسا مى كند تا جايى كه ممكن است منشأ كفر و الحاد او بشود. از اين رو در تعدادى از آيات به مؤمنين دستور مى دهد كه «لا تسئلوا عن اشياء(2)» يا «و لا تجسّسوا» كه در بالا به آنها اشاره كرديم.
قرآن، داستان بنى اسرائيل را نقل مى كند كه با پرسشهاى بيجا و بى مورد خود از موسى، كار را بر خود مشكل مى ساختند و اين كمترين زيانى است كه بر اين سؤالهاى بنى اسرائيلى بار مى شود. بنابراين، حدّ و مرز كنجكاوى و پرس و جوى خود را بايد رعايت كنيم تا درگير نتايج سوء آن نشويم.