صفحه ٣٤

مشکلات و برطرف ساختن دشوارى ها و ناراحتى ها و تسلیم بودن عالم اسباب دربرابر مشیت قاهره او به ذکر مشکلات خود مى پردازد واز خدا حل این مشکلات را مى طلبد، نخست عرضه مى دارد :
«پروردگارا! مشکلاتى براى من پیش آمده که مرا ناتوان ساخته و حوادثى بر من وارد شده که تحمل آن مرا بیچاره کرده است»؛ (وَقَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَأَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ).
«ربّ» در اصل به معناى مالک و صاحب چیزى است که به تربیت و اصلاح آن مى پردازد، و لذا گفته اند: رب به معناى مالک مصلح است و به هر کس که مالک چیزى باشد اطلاق نمى شود. این واژه به صورت مطلق و بدون قید و شرط، تنها به خدا گفته مى شود و در موارد دیگر با اضافه ذکر مى گردد، مانند «رَبُّ الدَّارِ» (صاحب خانه) و «رَبُّ السَّفِینَةِ» (صاحب کشتى).
و این که به دختر همسر انسان «ربیبه» گفته مى شود به این دلیل است که بیشتر در دامان پدرخوانده پرورش مى یابد و تربیت مى شود.
به هر حال، در معناى «رب» تربیت و پرورش و اصلاح وجود دارد نه این که «رب» و تربیت یک ماده باشد، زیرا واژه «ربّ» از قبیل مضاعف است (ر ب ب) و واژه تربیت از قبیل ناقص واوى است (ر ب و) ولى این دو واژه از نظر معنا شباهت زیادى با هم دارند.
بنابراین امام (علیه السلام) هنگامى که شرح مشکلات خود را به پیشگاه خدا عرضه مى دارد خدا را با واژه «ربّ» خطاب مى کند تا از مقام ربوبیت و مربى بودن او کمک بگیرد و حل مشکلات خود را از آن ذات پاک بى مثال طلب کند.
جمله «تَکَأَّدَنِی» از ماده «کأد» (بر وزن عمد) به معناى صعوبت و سختى است و «عقبه کؤود» به گردنه اى گفته مى شود که عبور از آن سخت و صعب است، بنابراین جمله مذکور اشاره به این است که حوادثى پیش آمده که سنگینى آن مرا به مشقت و رنج افکنده است.