صفحه ٥٩

چنانكه با اصطلاح ديگر غريزه در روانشناسى، كه بر اساس يك بينش خاصّ درباره منشأ رفتار انسانى بوجود آمده است، نيز متفاوت خواهد بود. در طول تاريخ روانشناسى، درباره اينكه منشأ رفتار آدمى چيست نظريات مختلفى ابراز شده كه هر يك آنرا بگونه اى تفسير كرده اند و با نامهاى 1ـ خردگرا 2ـ ماشين گرا 3ـ غريزه ها 4ـ نيازها و سائقها در روانشناسى شناخته مى شوند.
در اين اصطلاح روانشناسان، «غرائز» تمام رفتار آدمى را تبيين مى كرد و منظور از آن، نيروهائى زيستى فطرى است كه جاندار را از پيش آماده مى سازد كه تحت شرائط مناسب به شيوه اى خاص عمل كند. برچسب غريزى زدن به رفتار، تبيينى از آن بدست نمى داد جز آنكه اشاره اى به موروثى بودن آن داشته باشد. در مقابل نظريه غرائز، ديدگاه «نيازها» و «سائقها» به وجود آمد. سائق حالتى از برانگيختگى است كه تحت تأثير يك نياز زيستى بوجود مى آيد و جاندار را برمى انگيزد تا نيازهايش را چاره كند(1).
در هر حال، غريزه در اين اصطلاح، اوّلا اشاره به تفسير خاصّى از منشأ رفتار آدمى است و كيفيّت خاصّى را ابراز مى دارد كه ما در بكارگيرى واژه غريزه در اينجا توجّهى به آن تفسير خاصّ و آن كيفيّت نداريم و ثانياً غريزه در اين اصطلاح همه رفتار انسانى را توجيه و تفسير مى كند و شامل همه گرايشات نفسانى و تمايلات انسانى مى شود در صورتيكه منظور ما از غريزه در اينجا صرفاً منحصر مى شود به بخش مادى و جسمانى تمايلات انسان در مقابل ديگر بخشهاى آنها.
مهمترين غرائز انسان كه به بدن مربوط مى شود عبارتند از غريزه تغذيه و غريزه جنسى كه هر كدام آنها اندام مخصوص و جهاز ويژه اى در بدن دارند و به شعب و فروع گوناگون و متنوّعى تقسيم مى شوند. مثل شهوات و تمايلات گوناگون نسبت به چشيدنيهاى مختلف و مزه هاى شيرينى، شورى، ترشى و غيره و طعمهاى مختلف