صفحه ٢٩٥

«وَيَطُوفُ عَلَيْهِم غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤلُؤٌ مَكْنُونٌ.»(1)
[و پسرانشان كه چون گوهرى در صدف هستند (براى خدمت) برگردشان مى چرخند].
و در يك جاى ديگر مى فرمايد:
«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ بِاَكْواب وَأَباريقَ وَكَأْس مَنْ مَعين.»(2)
[پسرانى كه حسن و جوانيشان ابدى و هميشگى است با پارچهاى بلورين و مشربه ها و جامهاى پر از شراب ناب بر گردشان مى چرخند].
پسرانى در اطراف آنان گردش و خدمت مى كنند كه هيچگاه پير نمى شوند، بلكه، هميشه جوان و شاداب باقى خواهند ماند.
و در آيه سومى آمده است كه:
«وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ اِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤلُؤْاً مَنْشُوراً.»(3)
[پسرانى كه تا ابد جوان و زيبا هستند برگردشان مى چرخند كه هرگاه آنان را ببينى از فرط زيبايى گمان مى كنى كه درهايى پراكنده شده (مرواريد غلطان) هستند].
بنابراين، تماشاى انسانهاى زيبا يكى از لذّتهاى اخروى است. كسانى كه به اين گرايش مستقل در انسان توجّه ندارند گمان مى كنند اين مسأله به شهوت جنسى مربوط مى شود و العياذ بالله در بهشت تمايل به جنس موافق مطرح است . ولى قطعاً، چنين گمانى باطل و بى اساس خواهد بود.
نعمتهايى كه مردم در بهشت از آنها استفاده مى كنند و لذّتهايى كه از آنها مى برند همان لذّتهايى است كه فطرت انسان در اصل اقتضا دارد. تمايلاتى كه انسان در اين جهان مادّى اظهار مى كند، در بعضى موارد تمايلاتى بدلى است كه با انحراف از راه مستقيم فطرت در او خودنمايى مى كند. يعنى هنگامى كه خواستهاى فطرى او به صورت طبيعى ارضا نمى شود، ميلش به راههاى بدلى تعلّق خواهد گرفت.