صفحه ٢٤١

[اوست خدايى كه شما را از يك انسان بيافريد و همسرش را نيز از (جنس) او قرار داد تا در كنار وى بيارامد پس چون با او خلوت كرد بارى سبك برداشت و هنگامى كه سنگين شد، پروردگارشان را خواندند كه اگر فرزندى شايسته به ما دهى (به درگاه تو) از سپاسگزاران خواهيم بود)].
در جمله «وجعل منها زوجها ليسكن اليها» احتمالا به حكمت و علّت ديگرى نيز براى ازدواج، جداى از توليد و بقاى نسل انسان، اشاره شده است كه همان آرامش و سكون دو همسر در كنار يكديگر و احساس مهر و صفايى است كه نسبت به يكديگر پيدا مى كنند و در نتيجه، بار زندگى را به كمك يكديگر برمى دارند.
از اينجا است كه در قرآن به آياتى نيز برمى خوريم كه صرفاً بر همين علت و حكمت تكيه كرده و از توليد نسل سخنى به ميان نياورده است، مانند اين آيه كه مى گويد:
«وَمِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُونُوا اِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً اِنَّ فى ذلِكَ لاَيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ.»(1)
[و از جمله آيات و نشانه هاى خدا اين است كه او براى شما همسرانى از خودتان بيافريد تا در كنارشان آرام گيريد و ميانتان محبّت و مودّت و دوستى قرار داد و در اين كار، آيات و نشانه هايى (از خداوند) هست براى قومى كه بينديشند].
و ديگر آياتى كه در اين زمينه به نحوى به اين حقيقت اشاره كرده اند.
آيات فوق و نظاير آنها، انديشه كسانى را كه فكر مى كنند ازدواج كارى است پليد، شيطانى و داراى ارزش منفى، ردّ مى كنند. چنين انديشه اى در قرآن كتاب آسمانى فطرت، جايى ندارد و مطرود و باطل است.
ميل به ازدواج به اقتضاى حكمت الهى در آفرينش انسان لحاظ شده و تدبير الهى اقتضا كرده است كه تكثير نسل و بقاى انسان به وسيله آن، تحقّق پيدا كند.