صفحه ٢٨

ابعاد فكرى نفس بحثهاى زيادى كرده اند. آنان براى نفس گرايشهاى خاصى اثبات كردند كه در ابتدا غريزه اش ناميدند؛ ولى، بعد كه براى غريزه(1) تعريف خاصّى ذكر شد اين تعبير را تغيير دادند و بجاى آن از تعابير ديگرى مثل سائق(2) يا انگيزه و نظائر آندو در اشاره به گرايشهاى نامبرده استفاده كردند.
آنان همانطور كه گفتيم: گرچه از اين گرايشات نفسانى سخن بميان آورده اند، اما تا آنجا كه ما اطلاع يافته و بررسى كرده ايم در هيچ مكتب روانشناسى، اين انگيزه هاى ذاتى و امور غريزى نفس درست بررسى نشده و نظريه كامل و شاملى درباره آنها ابراز نكرده اند. فى المثل بعضى گفته اند: انسان دو غريزه دارد و بعضى ديگر گفته اند: سه غريزه و بعضى هم تا دوازده غريزه و يا حتّى چهارده و هيجده و بالاتر را نيز برشمرده اند.
«فرويد معتقد بود كه دو نيروى اساسى امّا ناهشيار وجود دارد كه عوامل انگيزش نيرومندى در تعيين رفتار هستند «غريزه هاى زندگى» كه در رفتار جنسى تجلّى مى كنند و «غريزه هاى مرگ» كه زمينه ساز اعمال پرخاشگرانه هستند(3)».
«مكدوگال در كتابش بنام روانشناسى اجتماعى (1908) غرائز زير را عنوان كرده است اكتساب، سازندگى، كنجكاوى ،گريز، جمعگرائى، ستيزه جوئى، توليد مثل، نفرت، خوارى طلبى و ابراز وجود.
بعدها مكدوگال فهرست خود را تا هيجده غريزه گسترش داد كه بعضى از آنها به نيازهاى خاصّ جسمانى مربوط بودند با اصلاح و تركيب اين غرائز وى سعى داشت تمام رفتار آدمى را تبيين كند(4)».