صفحه ١٣٥

يعنى، ملك (به كسر ميم) يك تسلّط اعتبارى است بر اشيا، ملك به ضمّ ميم يك تسلّط اعتبارى است بر اشخاص و انسانها و مَلَك به فتح لام و ميم نيز شايد با آن دو هم ريشه باشد؛ يعنى، مَلَك به معنى فرشته، بواسطه قدرتى كه دارد مَلَك ناميده شده است كه مى توان از قرآن بر اين مطلب شاهد تأييد كننده اى نيز آورد. قرآن در تعريف جبرئيل كه يكى از فرشتگان است مى گويد:
«ذِى قُوَّة عِنْدَ ذِى الْعَرْشِ مَكين.»(1) [قدرتمندى كه در نزد خداوند داراى مقام است.] و يا در آيه ديگر از با تعبير شديد القوى ياد شده «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى(2)»[آن را (فرشته) پرقدرت به وى ياد داده است] البته، بر اساس بعضى از تفاسير كه مصداق شديد القوى را جبرئيل دانسته است.
به هر حال اينگونه آيات كه به نحوى در تعريف فرشته وحى قدرت را مطرح كرده و با اين عنوان به او اشاره نموده اند نيز مى توانند قراين تأييد كننده اى باشند بر اين مطلب كه مَلَك به فتح لام يا ملائكته كه به معنى فرشته و فرشتگان هستند با واژه ملك به ضمّ ميم و ملك به كسر ميم هم خانواده بوده و ريشه مشترك دارند و مفهوم قدرت در آن ملحوظ گرديده است. بنابر اين، اين احتمال هم در آيه وجود دارد كه اگر «ملكين» را به فتح لام هم قرائت كنيم در واقع از ملك به عنوان سمبل قدرت نام برده است و خواسته است به آدم بگويد كه اگر شما هم مى خواهيد به صورت دو ملك؛ يعنى، دو موجود قدرتمند درآييد بايد از اين درخت تناول كنيد.
هماهنگى و تطبيق اين آيه با آيه قبل نيز كه در آن آدم با تعبير «مُلك لا يبلى» [قدرت نافرسودنى] مورد وسوسه شيطان قرار گرفته بود قرينه ديگرى است و مى تواند گواه بر اين باشد كه ملكين در اين آيه لازم است به شكلى بر مفهوم قدرت دلالت داشته و با «ملك لا يبلى» به نحوى هماهنگ باشد. حال خواه به اين شكل كه