صفحه ٥٣١

سپس در ادامه عرضه مى دارد: «خداوندا! بهره مرا از رحمتت همین نعمت عاجل عاقبت زودگذر قرار مده که نتیجه آن بدبخت شدن من باشد به خاطر چیزى که دوست داشته ام و خوشبخت شدن دیگرى به خاطر چیزى که براى من ناپسند بوده است»؛ (فَلا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَسَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ).
این دو جمله اشاره به نکته دقیقى است و آن این که گاه مى شود انسان داراى نعمتى مى گردد و به آن دلخوش مى شود و الطاف الهى را فراموش مى کند و سبب بدبختى او مى گردد، در حالى که دیگرى گرفتار بلاها و مصائبى مى شود و دربرابر آن صبر مى کند و سبب پاداش هاى خداوند در دنیا و آخرت مى گردد، لذا خوشبخت مى شود ودر این صورت نعمت من سبب ناکامى من شده و بلاى او سبب خوشبختى او گردیده است.
امام (علیه السلام) از خداوند تقاضا مى کند که حال او چنین نباشد، بلکه نعمتش پایدار و آمیخته با توفیق اطاعت گردد و بلاهاى دفع شده نیز عنایت دیگرى باشد.
درواقع سخن امام (علیه السلام) در این جا اشاره به چیزى است که در قرآن مجید و روایات آمده است؛ در آیه 216 سوره بقره مى فرماید: (وَعَسىَ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسىَ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛ «چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است؛ و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است، و خدا مى داند و شما نمى دانید».
مرحوم کلینى در جلد دوم کافى بابى تحت عنوان «شدة ابتلاء المؤمن» دارد و سى حدیث در آن آورده است که همه آن ها نشان مى دهد بلاهایى که دامن اولیاء الله و اهل ایمان را مى گیرد، نعمت هایى از سوى خداست و سبب آمرزش و بالا رفتن مقام آن ها مى شود.