صفحه ٥٢٤

مَوَاطِنَ فَاِنِّی أَقْرَبُ مَا أَکُونُ اِلَى الْعَبْدِ اِذَا کَانَ فِی اِحْدَاهُنَّ: اذْکُرْنِی اِذَا غَضِبْتَ وَاذْکُرْنِی اِذَا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ وَاذْکُرْنِی اِذَا کُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِیاً لَیْسَ مَعَکُمَا أَحَدٌ؛ در سه مورد مراقب من باش، زیرا هر انسانى در یکى از این سه مورد باشد من از هر زمان به او نزدیک ترم: یکى هنگامى که خشمناک شدى و دوم هنگامى که مى خواهى در میان دو نفر قضاوت کنى و سوم هنگامى که با زنى در جایى باشى که دیگرى آن جا نباشد».(578)
در حدیث دیگرى آمده است: هنگامى که نوح (علیه السلام) از کشتى پیاده شد، ابلیس نزد او آمد و گفت: بر روى زمین، تو بیشترین حق را بر من دارى، این فاسقان را نفرین کردى و مرا از دست آن ها راحت ساختى، «أَ لاَ أُعَلِّمُکَ خَصْلَتَیْنِ! اِیَّاکَ وَالْحَسَدَ فَهُوَ الَّذِی عَمِلَ بِی مَا عَمِلَ وَاِیَّاکَ وَالْحِرْصَ فَهُوَ الَّذِی عَمِلَ بِآدَمَ مَا عَمِل؛ آیا دو چیز به تو تعلیم دهم که از آن ها سخت پرهیز کنى؟ از حسد دورى کن که بر سر من آورْد آنچه آورد (حسد نسبت به مقام آدم) و از حرص بپرهیز که بر سر آدم آورْد آنچه آورد (او را از بهشت بیرون ساخت)».(579 )
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که ابلیس بر یحیى بن زکریا (علیه السلام) (پیغمبر خدا) آشکار شد در حالى که زنجیرها و طناب هایى از هر چیزى همراه داشت. یحیى از او سؤال کرد: این زنجیر و طناب ها چیست اى ابلیس؟ گفت: این ها شهواتى است که انسان ها را با آن گرفتار مى سازم. یحیى پرسید: آیا چیزى از آن مربوط به من است؟ گفت: آرى. گاهى هنگام غذا خوردن سیر مى شوى و براى انجام نماز و یاد خدا سنگین مى گردى. یحیى گفت: با خدا عهد مى بندم که هنگام غذا خوردن هرگز سیر نشوم. شیطان (ناراحت شد و) گفت: من هم با خدا عهد مى بندم که هرگز بنده مؤمنى را نصیحت نکنم».(580)