صفحه ٤٨٩

آن مى طلبیم و به این صورت، توازن قدرتى از خدا مى خواهیم که او نتواند بر ما غلبه کند.
در فراز بعد امام (علیه السلام) دو چیز را از خدا طلب مى کند: «خداوندا! در دل هاى ما راه نفوذى براى شیطان قرار مده و منزلگاهى براى او در نزد ما فراهم مساز!»؛ (اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ لَهُ فِی قُلُوبِنَا مَدْخَلاً وَلا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیمَا لَدَیْنَا مَنْزِلاً).
واژه «تُوطِنَنَّ» از ماده «وَطَن» گرفته شده که به معناى منزلگاه دائمى و مستمر انسان است. سپس این واژه به معناى آماده ساختن خویشتن براى کارى به کار رفته، گویى مى خواهد نفس خود را براى آن کار وطن قرار دهد.
راه هاى نفوذ شیطان در انسان فراوان است، گاه از طریق مال و ثروت وارد مى شود و گاه از راه مقام و منزلت و گاهى شهوات جنسى و گاه حسادت ها، برترى جویى ها، تعصب ها و غیر آن. امام (علیه السلام) تقاضا مى کند که با توفیق خداوند تمام این روزنه ها بر شیطان بسته شود، چرا که اگر او بتواند از روزنه اى وارد شود، به تدریج قلب انسان را منزلگاه و وطن خویش قرار مى دهد و در این صورت راه نجات بسیار مشکل مى شود.
روشن است که اگر شیطان راه نفوذى در انسان پیدا کند آن را آن قدر توسعه مى دهد که تمام قلب را فرامى گیرد و رهایى از دست او در این صورت آسان نیست؛ امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خطبه هفتم نهج البلاغه مى فرماید: «اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلاکاً وَاتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً، فَبَاضَ وَفَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَدَبَّ وَدَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ، وَنَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ؛ (این زشت سیرتان) شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار داده اند، او نیز آن ها را به عنوان دام هاى خویش (یا شریکان خود) برگزید و به دنبال آن در سینه هاى آن ها تخم گذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود. این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى آنان خارج شده، در دامانشان حرکت کردند و پرورش یافتند (و سرانجام کارشان به جایى رسید که) شیطان با چشم آن ها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت».