صفحه ٣٦٦

انسان را ناراحت مى کند و زمانى آرامش مى یابد که خداوند انتقام را از دشمن بگیرد. بنابراین امام (علیه السلام)، هم آرامش ظاهرى از خدا خواسته که نجات از شرّ دشمن باشد و هم آرامش روحى که نتیجه انتقام از دشمن است.
در بعضى از نسخه هاى صحیفه به جاى «حَنَق»، «حقّ» آمده و مفهومش این است که حق مرا از دشمنم بگیر! و این نسخه با واژه «وفاء» تناسب بیشترى دارد و در عبارت نیز تکرارى حاصل نمى شود.
درواقع آنچه امام (علیه السلام) در این جمله گفته همانند چیزى است که در قرآن مجید آمده است، آن جا که مى فرماید: (قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ * وَیُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ )؛ «با آن ها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات کرده و رسوا مى سازد؛ و شما را دربرابر آن ها یارى مى دهد و سینه گروه مؤمنین را شفا مى بخشد و بر قلب آن ها مرهم مى نهد * و خشم دل هاى آنان را از میان مى برد».(464)
البته نمى توان انکار کرد که گاهى ظلم دشمنان آن چنان شدید است که بیش از آنچه انسان از نظر ظاهر ناراحت مى شود از نظر درون گرفتار مى گردد و آرامش درونى جز از طریق انتقام الهى از ظالمان ایجاد نمى شود.
در این جا این سؤال پیش مى آید که روش و عادت بزرگان، به ویژه امامان معصوم (علیهم السلام) عفو و گذشت از دشمنان بوده، نه تقاضاى انتقام گیرى خداوند از آن ها براى آرامش خشم درونى، پس چرا امام (علیه السلام) در این جا تقاضاى انتقام از دشمنان مى کند؟
پاسخ سؤال این است که ظلم ظالمان همیشه یکسان نیست، گاهى در حدى است که افراد بزرگوار آن ها را عفو مى کنند و حتى به جاى تقاضاى انتقام، براى