صفحه ٢٢٤

من در کنار او نشسته بودم و او در حال رحلت از دنیا، بى هوش شد؛ هنگامى که به هوش آمد، صدا زد: اى ابوبصیر! یار بزرگوارت به عهد خود وفا کرد! این سخن را گفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
مدّتى بعد به زیارت خانه خدا رفتم؛ سپس براى زیارت امام صادق (علیه السلام) به در خانه آن حضرت رفته و اجازه ورود خواستم؛ هنگامى که وارد شدم در حالى که یک پاى من در دالان خانه و پاى دیگرم در حیاط خانه بود، امام (علیه السلام) بدون مقدّمه از داخل اطاق صدا زد: اى ابو بصیر! ما به عهدى که با دوست تو کرده بودیم وفا کردیم! (او نیز به عهد خود وفا کرد).(298)
البته نه حسن عاقبت را بى دلیل به کسى مى دهند و نه سوء عاقبت را، هر کدام عواملى دارند که در روایات اسلامى به آن ها اشاره اجمالى شده است، ازجمله در روایتى از امام عسکرى (علیه السلام) مى خوانیم که از پدران و اجدادش چنین نقل مى کند که امام صادق (علیه السلام) براى بعضى از مردم (که به ظاهر درخواست عوامل حسن عاقبت را کرده بودند) نوشت: «اِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُخْتَمَ بِخَیْرٍ عَمَلُکَ حَتَّى تُقْبَضَ وَأَنْتَ فِی أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِی مَعَاصِیهِ وَأَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْکَ وَأَکْرِمْ کُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ یَذْکُرُنَا أَوْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْکَ صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً اِنَّمَا لَکَ نِیَّتُکَ وَعَلَیْهِ کَذِبُهُ؛ اگر مى خواهى عاقبت به خیر شوى آن گونه که از دنیا بروى در حالى که در افضل اعمال هستى، حق خداوند را بزرگ دار بدین گونه که نعمت هاى او را در معاصى اش صرف نکنى و از حلم او نسبت به خود مغرور نشوى. (دیگر این که) هر کسى را که یادى از ما مى کند یا مودت ما را ابراز مى دارد احترام کن؛ راست گو باشد یا دروغ گو به تو مربوط نیست، تو به نیت خود مى رسى و اگر او دروغ گو باشد نتیجه اعمال خود را مى بیند».(299)