صفحه ٢٤

در این جا به سراغ اولین جمله امام (علیه السلام) در این دعا مى رویم، عرضه مى دارد : «اى کسى که به وسیله تو گره مشکلات گشوده مى شود و اى کسى که سختى شداید به کمک تو آسان مى گردد و اى کسى که بیرون رفتن از شدائد و رسیدن به فرج و گشایش از تو درخواست مى شود!»؛ (یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَیَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَیَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ اِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ).
«تُحلّ» از ماده «حَلّ» به گونه اى که در مقاییس اللغة آمده، در معانى مختلفى به کار مى رود که همه آن ها به «گشودن» باز مى گردد، ازجمله «حلال» به چیزى گفته مى شود که مانعى دربرابر ارتکاب آن وجود ندارد و «حلول در مکان» در جایى به کار مى رود که مسافر از راه مى رسد و گره هاى لباس و کمربند خود را مى گشاید، و حل مشکلات نیز به معناى گشودن مشکلات است.
«یُفثأ» از ماده «فثأ» (بر وزن فسخ) به گفته صاحب مقاییس اللغة، در اصل به معناى فرونشاندن غلیان چیزى است، سپس به هرگونه آرامش بخشیدن و فرو کاستن سختى ها اطلاق شده است و در این جا امام (علیه السلام) از خدا چنین تقاضایى دارد.
«رَوْح» (بر وزن قوم) آن گونه که علماى لغت گفته اند، در اصل به معناى تنفس کردن است، سپس این واژه به هر چیزى که مایه حیات و راحتى است اطلاق شده و «رَوْحِ الْفَرَجِ» به معناى آرامش حاصل از گشایش مشکلات است.
این نکته نیز حائز اهمیت است که میان مشکلاتى که در این سه جمله بیان شده تفاوت هایى وجود دارد: «عقده» در جایى گفته مى شود که کارى گره خورده باشد و انسان دست به دامن لطف خدا مى زند تا گره را بگشاید؛ «حَدُّ الشَّدَائِدِ» در جایى است که حادثه اى سخت به انسان روى آورد و او از خدا مى خواهد که این حادثه سخت را آسان کند؛ و «المخرج» در جایى گفته مى شود که در به روى