صفحه ٢٢٥

بگويد من آزادم و نمى‌خواهم اين قانون و دارو را استفاده كنم و مى‌خواهم به جهنم بروم؛ همان طور كه در خارج بسيارى از انسان‌ها چنين عمل مى‌كنند.
در اينجا بد نيست اشاره‌اى هم به دليل اختيار داشته باشيم. علاوه بر وجدان و احساس درونى نسبت به وجود اختيار، وجود دين و قوانين مختلف حقوقى و كيفرى و اخلاقى و مانند اينها و ستايش و نكوهش افراد، همه دليل بر اختيار انسان هستند. اساساً افتخار و امتياز بشر به اين است كه راه خود را آزادانه انتخاب مى‌كند و اگر اين اختيار نباشد با موجودات ديگر تفاوت نمى‌كند. هر جا صحبت از ستايش و نكوهش راجع به رفتار و كردار و گرايش افراد مى‌شود معنايش اين است كه شخص آزادانه اين عمل را انتخاب كرده است. اگر كسى در انجام عملى مجبور باشد، آيا شما مى‌توانيد او را توبيخ كنيدكه چرا انجام دادى يا تحسين كنيد كه خوب انجام مى‌دهى؟!
تمام اديان، قوانين حقوقى و مكاتب اخلاقى يك پيشفرض دارند و آن اين است كه «انسان آزاد است»؛ زيرا اگر انسان مجبور باشد امر و نهى كردن به او بى‌معنا خواهد بود. بخصوص اديان كه اين همه دستورات و اوامر و نواهى براى سخن گفتن، خوردن، شنيدن، ديدن، خواندن و ساير اعمال انسان صادر كرده‌اند، پس معلوم مى‌شود كه انسان را مختار مى‌دانند و بدون آزادى عمل انسان، خداوند حكيم و عادل هيچگاه چنين احكامى نازل نمى‌فرمود. على‌رغم پاره‌اى نظريه‌هاى روان‌شناسى و مكتب رفتارگرايى كه رفتار انسان را صرفاً محصول وراثت و محيط طبيعى و اجتماعى مى‌دانند و براى اختيار جايى باز نمى‌كنند، اديان و مخصوصاً اسلام، هر عملى از اعمال انسان را مورد تكاليف متعدّدى قرار مى‌دهند و انسان را در همه زمينه‌ها مختار و مسئول مى‌دانند.
 حدّ آزادى
آيا آزادى مطلق است يا محدود؟ حدود آزادى چيست؟ چه كسى بايد محدوده آزادى را معين كند؟

پاسخ: همانطور كه قبلا گفته شد يكى از مفاهيم زيبا و مقدّس براى بشريت واژه آزادى است. اين واژه مفهومى است مبهم و لغزنده و كشدار. بعضى آزادى را بالاتر و برتر از خدا و دين مى‌دانند و مى‌گويند دين هم حق ندارد با آزادى انسان مخالفت كند. در مقام پاسخ و مواجهه با