صفحه ٢٥٨

را به دين خود دعوت مى‌كنيم، به سايرين هم بايد حق بدهيم كه خود را بر حق بدانند و به سوى دين خود دعوت كنند و عقيده آنها نيز محترم و معتبر است.
انگيزه طرح اينگونه مباحث و تفكرّات در جامعه ما مى‌تواند چنين امورى باشد:
الف) جلوگيرى از صدور فرهنگ اسلامى و فرهنگ انقلاب: وقتى همه سخن‌ها و اديان و عقايد صحيح بود، پس لزومى ندارد كه سايرين هم به اسلام دعوت شوند. وقتى سخن يك مسيحى هم صحيح است چه لزومى دارد كه او هم بيايد و مسلمان شود. وقتى مادّيون هم سخنشان حق است و سليقه‌شان اقتضاى آن را دارد، چه لزومى‌دارد كه الهيون آنها را به سوى خدا دعوت كنند. چرا موحّد، مشرك را به توحيد دعوت كند و چرا ... در نتيجه فكر انقلابى و اسلامى در محدوده خاصى باقى مى‌ماند و بالندگى و تحرّك و دعوت خود را از دست خواهد داد و عقيم خواهد شد.
ب) هموار كردن راه نفوذ افكار و عقايد و ارزشهاى مادى و غربى در جامعه ما: وقتى دين و فرهنگ و ارزشهاى ما مطلق نبود و تنها دينِ حق را اسلام ندانستيم، قهراً راه براى ساير اديان و مكاتب باز مى‌شود. وقتى ساير فِرَق و مذاهب هم حق هستند، چرا ما از سليقه‌ها و مزايا و ارزشهاى ديگران پيروى نكنيم؟!
نتيجه دو مطلب بالا، از بين رفتن تعصّب و عِرق مذهبى است. و وقتى غيرت و حميّت دينى كه مانع نفوذ افكار انحرافى و غلط است لطمه خورد و روحيه تسامح و تساهل و بى‌تفاوتى نسبت به عقايد و مقدّسات و ارزشها در بين جوانان و افراد جامعه رسوخ كرد در اين هنگام است كه دشمنان اسلام و انقلاب به هدف خود مى‌رسند؛ زيرا راه نفوذ و تحميل ارزشهاى مادى و غربى باز شده و زمينه سلطه مجدد جهان كفر و استكبار فراهم گرديده است.
 دلايل انديشه پلوراليسم
طرفداران پلوراليسم چه ادّله و شواهدى را براى نظر خود ارائه مى‌كنند؟
پاسخ:
در ابتدا بايد دانست كه گويندگان پلوراليسم براى ديدگاه خود ادلّه و شواهد متعددى از قبيل عقلى، تاريخى، قرآنى و ادبى و ... مطرح مى‌كنند كه پرداختن به همه آنها ميسّر نيست و در اينجا به بخشى از آنها اكتفا مى‌نماييم. قائلين به پلوراليسم از سه مسأله در اين جهت كمك مى‌گيرند: