صفحه ١٤٧

 پيش‌گفتار
مفاهيم اجتماعى ـ فرهنگى، مفاهيمى انتزاعى هستند كه هر يك بر مجموعه‌اى از عناصر و مؤلّفه‌ها اطلاق مى‌شود؛ مؤلّفه‌هايى كه به عنوان امورى روبنايى مبتنى بر زيرساخت‌هاى ويژه‌اى هستند و مى‌توان آنها را برآيند مؤلفه‌ها به شمار آورد. بنابراين، در عرضه مفاهيم جديد به بازار انديشه و طرح آنها در فضاى يك جامعه نمى‌توان تنها به روبناها اشاره كرد و از خاستگاه و ريشه‌ها غفلت كرد؛ چرا كه در اين صورت به لحاظ وجود تفاوت‌هاى بنيادى يا بايد ريشه‌ها و اصالت‌هاى فرهنگى آن جامعه را تخريب كرد تا جامعه پذيراى آن امور نو گردد و يا آن كه به لحاظ مخالفت‌ها و واكنش‌هاى بازدارنده افراد آن جامعه، از دستاوردهاى بعضاً مفيد تمدّن‌هاى ديگر محروم ماند.
در كشور ما نيز كه اساس حكومت بر دين و احكام فراگير و سعادت‌آفرين آن استوار است و مردم مسلمان ايران به هيچ روى حاضر به مصالحه بر سر اصول و مبانى دينى خود و عقب‌نشينى از اسلام و زيربناهاى فكرى آن نيستند، طرح مفاهيم نو مى‌بايست با دقّت‌ها و ظرافت‌هاى ويژه‌اى صورت گيرد و در حقيقت اين مفاهيم هم به لحاظ روبنايى و هم به لحاظ مبنايى مورد بازسازى مجدّد قرار گيرد تا ضمن بهره‌مند شدن جامعه اسلامى از فرآورده‌هاى فكرى و تجربى ديگر جوامع، اصالت‌هاى فرهنگ خودى فراموش نشود.
از همين رو، پاره‌اى از پرسش‌هايى كه از محضر استاد آيت الله مصباح يزدى ،مد ظلّه، درباره رابطه دين و مفاهيم نو و برخى چالشهاى فكرى ديگر به عمل آمده، گردآورى شده است و همانند دو مجموعه قبلى به محضر تشنگان فرهنگ ناب اسلامى تقديم مى‌كنيم.