صفحه ١٣٨

تشريعى منحصراً از آنِ خداست. بنابر ربوبيت تشريعى الهى همه شؤون تدبير و اداره جامعه بايد به خدا انتساب يابد.
 تنافى سكولاريزم با انديشه ربوبيت تشريعى الهى
با توجّه به آنچه بيان شد، روشن مى گردد: اسلام در زمينه مسائل اجتماعى ـ از كوچكترين آنها گرفته تا مسائل اجتماعى بين المللى ـ قانون دارد. بنابراين چگونه مى تواند با سكولاريزم كه مبتنى بر تفكيك دين از مسائل جدّى زندگى ـ چه سياسى و چه حقوقى، اجتماعى و خانوادگى ـ است سازگار باشد؟!
يكى از دلايل ترويج سكولاريزم در غرب اين بود كه آنها مى خواستند تعارضى بين خواسته هاى خدا و خواسته هاى مردم پديد نيايد. از اين روپنداشتند جاى دين فقط كليساست، و دين حق دخالت در مسائل اجتماعى و حقوقى را ندارد. امّا در بينش اسلامى، بالاترين ارزش اين است كه انسان، تابع اراده خدا و بنده خالص او باشد و همه چيز را در اختيار او قرار دهد. پس بر اساس اين بينش مسلمان نمى تواند معتقد به آزادى مطلق در مسائل مهمّ زندگى اش باشد.
 3. آيا ايجاد حكومت دينى و دخالت روحانيت در سياست تكرار تجربه مسيحيت در قرون وسطى نيست؟
اخيراً، در برخى نوشته ها و سخنرانى ها، شرايط كنونى ايران اسلامى به حكومت مسيحيّت در قرون وسطى تشبيه مى شود و با در نظر گرفتن وجوهى چند براى اين شباهت چنين وانمود مى گردد: همانگونه كه حكومت بنام دين در جهان غرب پيامدهاى ناهنجارى به دنبال داشت و عامل سرخوردگى و عقب افتادگى شد، در ايران امروز نيز چنين حالتى رخ نموده است و براى رهايى از آن، چاره اى جز پيمودن همان راهى كه در آن سامان صورت گرفت، وجود ندارد.
قبل از هر چيز بايد توجه داشت كه از همان روزى كه پيامبران(ع) براى هدايت بشر مبعوث شدند، حزب شيطان هم براى مقابله با آنها و خنثى كردن برنامه ها و فعاليتشان دست به كار شده در هر زمانى و هر جامعه اى متناسب با شرايط آن حركتهايى انجام داد و در آينده هم صورت خواهد داد.