مفهوم و تعريف آزادى
آزادى چيست و چه تعريفى مىتوان از آن ارائه كرد؟
پاسخ: براى پاسخ به اين پرسش بايد يادآورى كرد كه مفاهيم به دو دسته قابل تقسيماند: الف) مفاهيم عينى و انضمامى، ب) مفاهيم ذهنى و انتزاعى. هنگامى كه با مفاهيم عينى سروكار داريم تفاهم چندان مشكل نيست. به عنوان مثال در علوم طبيعى مفاهيمى چون مفهوم آب، حركت، برق؛ و يا در علوم پزشكى مفهوم چشم، گوش، كبد، معده ... به كار مىرود و همه اين مفاهيم عينىاند و مقصود گوينده از آنها نزد همگان روشن است، اگرچه ممكن است موارد ابهام انگيزى نيز يافت شود؛ مانند اين كه آيا آب گل آلود آب است يا نه؟
اما در مواردى كه سروكارمان با مفاهيم انتزاعى است ـ مانند مفاهيم فلسفى و مفاهيمى كه در بسيارى از علوم انسانى همچون روانشناسى، جامعهشناسى، حقوق، علومسياسى و مانند آنها به كار مىرود ـ تفاهم مشكل مىشود؛ زيرا گاه واژهاى داراى تعريفهاى متعدّد و متغاير است، و به همين دليل بحثها پيرامون چنين واژههايى كمتر به نتيجه مىرسد.
به طور مثال براى واژه فرهنگ كه بسيار به كار مىرود از پنجاه تا پانصد تعريف ذكر كردهاند، و كمتر كسى مىتواند تعريف دقيق و كاملى از فرهنگ به دست دهد. به دنبال اين، واژه «توسعه فرهنگى» هم مبهم و لغزنده خواهد شد. آنگاه بحثها بر سر فرهنگ و توسعه فرهنگى هم در فضايى از ابهامات غوطهور خواهد شد.
واژه دموكراسى نيز چنين است. اين كلمه هر چند به معناى «مردم سالارى» يا «حكومت مردم بر مردم» به كار مىرود اما باز معنا دقيقاً مشخص نيست. آيا اين واژه حاكى از نوعى حكومت است؟ آيا نوعى روش در حلّ مسائل اجتماعى است؟
مثال ديگر واژه ليبراليسم است كه به آزادىخواهى ترجمه مىشود و قهراً جاذبيت خاصّى پيدا مىكند. اما معناى آن به طور دقيق تبيين نشده است. در چنين كلماتى مشكل ترجمه و برگردان واژه هم بر ابهام مورد مىافزايد.
واژه آزادى، نيز از اين ابهام و اختلاف معانى و برداشتها بىبهره نيست. براى حصول تفاهم در بحثهاى مربوط به آزادى بايد به تعريفى مشترك رسيد وبعد از توافق بر سرمعنايى
پرسش ها و پاسخ ها (جلد4 )
آزادى