صفحه ١١٥

حالت عادى دارد (و در حقيقت شأن قانون هم در همه جا ذكر موارد مربوط به وضعيّت عادى است) در همين چارچوب بيان شده در قانون اساسى عمل مى شود: اما اگر حالتى فوق العاده و پيش بينى نشده در وضعيّت كشور يا مديريّت آن پيش بيايد، رهبر بمقتضاى ولايت مطلقه الهى كه از طرف شارع مقدّس به او عنايت شده است، مى تواند در جهت رفع بحران ها و تأمين مصالح جامعه اقدام و دخالت نمايد:
اميد آن كه با شناخت صحيح و دقيق ديدگاه هاى امام عظيم الشأن(رحمه الله) كه برگرفته از قرآن و سنّت است از تفسيرهاى سليقه اى و نادرست از نظرات ايشان پرهيز، و در جهت تحقّق تفكّر نورانى ايشان گام برداريم. ان شاءاللّه
 11. منظور از اينكه ولى فقيه مى تواند احكام فرعى اسلام را تغيير دهد يا آنها را تعطيل كند، چيست؟
مى دانيم كه از ديدگاه عقيدتى ما قانونگذار، خداى متعال است و در عرض او هيچ كس حقّ قانونگذارى ندارد، پس چگونه مى توان تغيير يا تعطيل احكام فرعى را به دست ولى فقيه توجيه كرد؟
بايد گفت مقصود از تغيير يا تعطيل احكام فرعى به دست ولى فقيه اين نيست كه حاكم شرعى در مقابل قانون الهى، قانون جديدى وضع كند يا اينكه قانون ثابتى را ناديده بگيرد و آن را تعطيل نمايد، بلكه منظور اين است كه ولى فقيه حق دارد با توجّه به اوضاع و احوال اجتماعى و رعايت مصالح اسلام، يك حكم شرعى را جايگزين حكم ديگر كند.
 شأن ولى فقيه در نظام اسلامى
توضيح اينكه ولى فقيه كسى است كه اوّلا فقيه كاملى است، يعنى به تمام احكام و ارزشهاى دينى آگاهى كامل دارد و به مبانى و معيارهاى شرعى كاملا آگاه است. ثانياً مصالح جامعه اسلامى را در اوضاع و احوال متغير زمان بخوبى تشخيص مى دهد و مى داند در هر زمان مصلحت اسلام و مسلمانان چيست. با توجه به اين امور است كه ولى فقيه براساس آگاهى از مبانى اسلام تشخيص مى دهد شارع مقدس در اين اوضاع به اجراى حكم نخست راضى نيست، بلكه حكم ديگرى را مى طلبدو در واقع حكم اهمّ را بر حكم مهم مقدم مى دارد. كشف