صفحه ٢٣٩

آزادى بيان
آيا آزادى بيان مطلق است يا محدود؟ آيا مى‌توان جلوى سخن گفتن كسى را گرفت؟ و آيا مى‌توان هر سخنى را شنيد، و هر كتاب و نوشته‌اى را خريد يا خواند؟

پاسخ: از زمان‌هاى گذشته اين سخن مطرح شده است كه افراد در جوامع دموكراتيك حقوق و آزادى‌هايى دارند كه هيچ قانونى نبايد اين آزادى‌ها را سلب كند. اين مطلب كه بعدها در اعلاميه حقوق بشر نيز به ثبت رسيد، اين قبيل آزادى‌ها را فوق هر گونه قانون دانسته، و نقض هر يك از آنها را نقض حقوق بشر مى‌داند.
از طرفى يكى از مشخّصات كشورهاى دموكراتيك اين است كه شهروندان اين كشورها آزادى بيان دارند. و مردم حق دارند عليه دولت، حزب حاكم، مجريان قانون يا قانونگذاران، و يا هر كس ديگر اعتراض نمايند و آنچه را مى‌پسندند و صحيح مى‌دانند اظهار كنند. برخى نيز در كشور ما به پيروى از چنين نگرشى، معتقدند كشور ما نيز يك كشور آزاد است و به شيوه دموكراتيك اداره مى‌شود، پس اين آزادى‌ها بايد براى ما هم محفوظ باشد و بنابراين مردم بايد حق داشته باشند نسبت به هر كسى آنچه مى‌خواهند بگويند، و به هرگونه كه خواستند اعتراض خود را بيان نمايند.
امّا آيا در اسلام و نظام اسلامى نيز چنين ديدگاهى پذيرفته است كه هر كسى آزاد باشد آنچه را خواست، و به هر شيوه‌اى بگويد؟ آيا هر سخنى را در هر جمعى مى‌توان گفت و يا هر نوشته‌اى را مى‌توان در اختيار ديگران گذارد تا مطالعه كنند؟ يا خير؛ بعضى از سخن‌ها ممنوع است؟
همگان مى‌دانند كه آزادى مطلق و بدون حد و مرز معنا و امكان ندارد و آزادى عمل و بيان و آزادى‌هاى اجتماعى و سياسى به هرحال حدودى دارند. ما معتقديم حد آزادى، مصالح واقعى جامعه ـ اعم از مادى و معنوى ـ است و اگر كارى بر خلاف قوانين اسلام بود هرگز آزاد نخواهد بود. ولى در غرب آزادى هر شخصى محدود به آزادى ديگران است. يعنى هر كسى مى‌تواند هر عملى را انجام دهد بشرطى كه مزاحم آزادى ديگران نشود. روشن است كه اين دو مبنا متفاوت از يكديگر، و غيرقابل جمع‌اند.
در اسلام، گفتن و شنيدن و خواندن و ساير اعمال احكامى دارند. و هر چيزى قابل گفتن يا شنيدن نيست. مثلا به زبان آوردن دروغ، غيبت، تهمت و اسرار مردم جايز نيست. همان‌گونه