صفحه ٢١٦

شده است ، سراسر آكنده از انسانهايى حيوان‌صفت و شيطان‌پرست است كه از پذيرفتن حق سر باز مى‌زدند و زير بار تكليف الهى نمى‌رفتند.
به هر حال اساس مدنيّت و تكامل، پذيرش مسئوليت و تكليف و قانون از طرف انسانها است، و اساس اسلام و دين، اطاعت از تكاليف و قوانين الهى است. و نيز شعار همه انبياء دعوت به توحيد (لا اله الا اللّه) است. از آنجا كه خالق و هستى‌بخش ما خداست و ما عبد و مملوك او هستيم، هرطور كه بخواهد مى‌تواند در ما تصرّف كند و امر و نهى نمايد. پس روح دين، آزادى از هر قيد و بند و معبودى است غير از عبوديت حقّ متعال.
انسانها تكويناً مختار و آزاد آفريده شده‌اند و گرچه اصل خلقت انسان و جهان و كمّ و كيف آن با خواست الهى است و با زبان بى‌زبانى تسبيح الهى مى‌گويد، اما از جهت تشريع، اراده الهى تعلّق گرفته كه راه خوب و بد معرفى شود و انسانها بر اساس حسن اختيار راه سعادت و كمال را انتخاب كنند و از طريق انجام تكاليف الهى به حق عظيم خود كه همانا قرب الى الله است برسند.
 دين و آزادى؛ سازگارى يا تعارض؟
آيا دين با آزادى انسان سازگارى دارد؟

پاسخ: اين پرسش ـ كه گاه در قالب مغالطه‌هايى پررنگ و لعاب ارائه مى‌شود ـ تا كنون به صورت‌هاى مختلفى طرح شده است، كه مجموع آنها را به دو شكل: درون دينى و برون دينى، مى‌توان تقسيم كرد. در شكل درون دينى، با استناد به برخى آيات قرآنى سعى مى‌شود هر گونه محدود كردن آزادى‌ها منافى با دين معرّفى شود. و در شكل برون دينى نيز از سه منظر متفاوت به پرسش فوق نظر شده، و سعى مى‌شود با تكيه بر مختار بودن انسان، اومانيسم و انسان محورى، و مسئوليّت گريزى و حق خواهى انسان در عصر مدرنيته چنين وانمود شود كه دينْ حقّ تحديد آزادى‌ها را ندارد، و اساساً بايد دين را به گونه‌اى تفسير كرد كه در برابر آزادى قرار نگيرد.
ما نخست شكل درون دينى شبهه را پاسخ خواهيم گفت، سپس به پاسخگويى شكل برون دينى شبهه پرداخته، و از هر سه منظر به بحث خواهيم نشست.