صفحه ٢١٧

الف) شكل درون دينى
اين شكل از شبهه كه از جانب دينداران و مسلمانان طرح مى‌شود مبتنى بر اين است كه اگر دين در امور سياسى و اجتماعى انسان دخالت كند و مردم را ملزم به رفتار خاصى نمايد، و يا آنها را به اطاعت از كسى وادار كند با آزادى انسان در تنافى خواهد بود. چه اينكه انسان موجودى است داراى آزادى و اختيار و هر كارى كه خود خواست مى‌تواند انجام دهد. اسلام براى آزادى انسان احترام زيادى قائل شده است و بر اساس آيات متعدّدى انسان موظّف به اطاعت از كسى نيست. به عنوان نمونه:
1. در سوره مباركه غاشيه آيه 22 خطاب به پيامبر آمده است: «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر؛ اى پيامبر، تو بر مردم سيطره و تسلّط ندارى» پس مطابق اين آيه پيامبر نبايد درامور ديگران دخالت كند.
وقتى پيامبر كه بالاترين انسان است حق تصرّف در امور ديگران را ندارد قهراً امام معصوم(عليه السلام) و فقيه، و هيچ شخص ديگرى نيز چنين اجازه‌اى ندارد.
2. در آيه 107 سوره مباركه أنعام مى‌فرمايد: «و مَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيل؛ پيامبر ما تو را نگهبان و حافظ مردم قرار نداده‌ايم و تو وكيل مردم نيستى.»
3. آيه 99 سوره مائده: «وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ اِلاَّ الْبَلاَغ؛ بر پيامبر وظيفه‌اى جز ابلاغ نيست؛» يعنى پيامبر تنها بايدپيام‌هاى الهى را به مردم برساند و مردم اگر خواستند عمل مى‌كنند، و اگر نخواستند عمل نمى‌كنند.
4. آيه 3 سوره إنسان: «اِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ اَمَّا شَاكِراً وَ اِمَّا كَفُوراً» يا آيه 29 سوره كهف: «فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ»؛ يعنى ما راه را نشان داده‌ايم، هر كس خواست ايمان آورد و هر كس خواست انكار كند.»
پاسخ: اوّلاً، بايد توجه داشت كه اينگونه شبهات در زمان ما جهت تضعيف تئورى ولايت فقيه القاء مى‌شود تا به اين وسيله اطاعت از ولى أمر و حاكم دينى را مخالف با آزادى انسان، و حتّى خود دين جلوه دهند. ثانيا: آيات مذكور بر حسب بيانى كه اين عدّه دارند با برخى آيات ديگر قرآن تناقض دارد زيرا در آيه شريفه 36 سوره احزاب مى‌فرمايد: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِن وَلاَ مُؤْمِنَة اِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ يعنى وقتى خدا وپيامبر(صلى الله عليه وآله) چيزى را براى مردم مقرّر كردند، هيچكس حق اختيار و انتخاب در مقابل آنها را ندارد.»