تكيه صددرصد بر حس و عدم اعتماد بر عقل، از ديدگاه ما مردود است و با توجه به اينكه تنها راه بررسى صحت و سقم يك سخن حس و تجربه نيست ـ بلكه از راه عقل هم مىتوان قضيهاى را اثبات يا رد كرد؛ مثل مباحث رياضى و فلسفى ـ اين نظريه و مبنا از نظر ما به طور كامل مردود است. افزون بر اين ما بالوجدان بين قضاياى «خداوند وجود دارد» و «نبايد ظلم كرد» و «بايد نماز خواند» با قضيه «نور چراغ ترش مزه است» تفاوت مىبينيم. اگر سه قضيه نخست بىمعنا بودند نبايد به لحاظ معنايى با قضيه چهارم تفاوتى مىداشتند.
وقتى گزارههاى دينى معقول و قابل بررسىاند و اثبات و ردّ آنها ممكن است، در اينصورت اشكال قبلى مطرح مىشود كه سه گزاره: «خدا وجود ندارد»، «خدا يكى است» و «خدا سه تا است»، چگونه مىتوانند با هم جمع شوند و همگى درست باشند؟ آيا حقيقتاً، بر طبق مبناى پلوراليسم، مىتوان به صحّت هرسه قضيه اعتقاد پيدا كرد؟ يا هر سه اعتقاد را به يك اندازه درست و ارزشمند دانست؟
پلوراليسم دينى در بُعد عملى
آيا پلوراليسم دينى در بعد عملى در طول تاريخ اسلام وجود داشته است؟
پاسخ: پلوراليسم دينى بين دو فرقه از يك مذهب يا بين دو مذهب از يك دين و يا حتى بين دو دين مطرح است. مثلا مىتوان آن را بين اسلام، مسيحيت و يهوديت كه در جوامع نزديك به هم يا حتى در يك منطقه جغرافيايى واحد يا در يك شهر زندگى مىكنند در نظر گرفت كه پيروان اين اديان بدون هيچ برخورد فيزيكى با يكديگر بصورت مسالمتآميز زندگى مىكنند. در حالى كه هر كدام خود را حق و ديگرى را باطل مىداند و حتى با يكديگر مباحثات و مناظراتى هم انجام مىدهند. در اسلام چنين چيزى وجود دارد. قرآن كريم و سيره پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار(عليهم السلام) مسلمانان را به داشتن چنين روابطى توصيه مىكنند. وحدتى كه ما امروزه در شعارهايمان مطرح مىكنيم و شيعه و سنّى را بدان دعوت مىنماييم، در زمان حضرت صادق(عليه السلام) نيز مطرح بوده و آن حضرت شركت در نمازها و تشييع جنازه برادران اهل سنّت را توصيه مىكردهاند. از بيمارانشان عيادت مىنموده و از هر كمكى كه مىتوانستهاند نسبت به آنها مضايقه نمىكردهاند. حتّى فراتر از اين، از صدر اسلام رابطه مسلمانان با اهل ذمّه دوستانه و صميمانه بوده و با يكديگر معامله يا مشاركت مىكرده و به يكديگر وام مىداده و از
پرسش ها و پاسخ ها (جلد4 )
پلوراليسم