صفحه ١٥٦

بنابر اين، اين سخن كه هر موقع دين در مقابل آزادى قرار گرفته است، دين شكست خورده است فاقد پشتوانه قرآنى است و نمى‌توان از منابع دينى براى آن مستندى يافت. چنان كه آيات دسته اوّل به هيچ وجه مدّعاى دگرانديشان را اثبات نمى‌كند و برداشت آنها از مصاديق بارز «تفسير به رأى» مى‌باشد.
 3. اسلام و جامعه مدنى
منظور از جامعه مدنى در مقايسه با جامعه اسلامى چيست؟ آيا جامعه مدنى جايى در دين و جامعه دينى دارد؟
براى پاسخ به سؤال فوق، نخست بايد توضيحى درباره هر يك از دو اصطلاح «جامعه مدنى» و «جامعه اسلامى» ارائه كنيم و سپس به رابطه جامعه مدنى با دين و جامعه دينى بپردازيم:
 الف) جامعه مدنى
جامعه مدنى داراى معانى گوناگونى است. اين واژه از حدود دو هزار و پانصد سال پيش مطرح بوده است و در هر برهه‌اى تفسيرى از آن ارائه مى‌شده است؛ امروزه نيز وضع بر همين منوال مى‌باشد. به هر حال، ما به سه معنا از معانى متداول و امروزين جامعه مدنى اشاره خواهيم كرد تا در سايه آن بتوانيم پاسخ مورد نظر را بيابيم:
الف) جامعه مدنى در مقابل جامعه بدوى و غير متمدّن: جامعه مدنى در اين اصطلاح به جامعه‌اى گفته مى‌شود كه در آن قانون و ضابطه بر رفتار شهروندان حاكم است و هيچ كس حق ندارد با معيارها و سلايق شخصى ديگران را محكوم يا مجازات كند. شايد بتوان گفت كسانى كه در كنار جامعه مدنى قانونمندى را مطرح مى‌كنند به چنين معنايى از جامعه مدنى نظر دارند.
ب) جامعه مدنى؛ يعنى جامعه‌اى كه مردم حداكثر وظايف اجتماعى را خودشان داوطلبانه به عهده مى‌گيرند و بدين ترتيب بار دولت را سبك مى‌كنند. اين معناى جامعه مدنى كاملا با اسلام سازگار است و وجود نهادهاى آموزش و پرورش مردمى، بيمارستانها و ساير خدمات عام المنفعه و به خصوص اوقاف، به روشنى گوياى «مدنى» بودن جامعه اسلامى است.
ج) جامعه مدنى (در معناى نوين خود): بخشى از زندگى عمومى انسانهاست كه مستقل از دولت است و در قالب انجمن‌ها، اصناف، احزاب، گروهها، مجامع فرهنگى و... جريان