در فرهنگ غربى دين تنها در حدّ يك سرى توصيههاى اخلاقى است؛ مانند سفارشهاى يك حكيم و واعظ كه بعضى از مردم عمل مىكنند و برخى ديگر هم عمل نمىكنند. گناهكار هم خود مىداند و كشيش و كليسا و خدايش. همانگونه كه اگر كسى دروغ بگويد يا غيبت نمايد او را بازداشت نمىكنند، شرابخوارى و قماربازى و عريانگردى هم چنين است. لذا اگر به زن نيمهعريانى بگويند چرا اينگونه به كوچه و خيابان آمدهاى پاسخ مىدهد، به شما ارتباطى ندارد و اصلا به چه حقّى به خود اجازه مىدهيد كه در امور ديگران دخالت كنيد، و چه بسا كار به شكايت و دادگاه هم بينجامد.
در ممالك اسلامى و جامعه ما نيز رفته رفته بعضى به دنبال چنين نگرش و آزادىاى هستند. در حالى كه جامعه ما با جامعه غربى و اسلام با مسيحيّت مطرح در آنجا بسيار تفاوت دارد؛ زيرا همانگونه كه گفته شد در اسلام علاوه بر فريضه امر به معروف و نهى از منكر و نظارت عمومى، دولت هم بايد از تظاهر به فسق و تجاوز به حرمتها جلوگيرى كند. ناگفته نگذاريم كه اين بحث در جايى است كه شخص در حضور ديگران و در سطح جامعه خلافى را مرتكب شود و الّا اگر كسى در تنهايى و خلوت حرامى را مرتكب شد، ديگران حقّ تفحّص و جستجو را ندارند و در صورت اطّلاع هم نبايد اسرار را هويدا نمايند زيرا سرّ افراد محترم است. مسأله حرمت تجسّس در زندگى ديگران و عدم دخالت نيز مربوط به اينگونه موارد است. بنابراين بين امر به معروف و نهى از منكر با عدم تجسّس در زندگى خصوصى ديگران نيز منافاتى وجود ندارد؛ زيرا بستر يكى ارتكاب خلاف در حضور ديگران و بستر ديگرى ارتكاب خلاف در خفاء و دور از چشم ديگران است.
ليبراليسم و اصول آن
ليبراليسم يعنى چه؟ اصول مكتب ليبراليسم چيست؟
پاسخ: همانطور كه قبلا گذشت مفاهيم به دو دسته انضمامى و انتزاعى تقسيم مىشوند و تفاهم بر سر مباحثى كه با مفاهيم انتزاعى سروكار دارند كارى مشكل است. يكى از واژههاى مبهم و انتزاعى كه مربوط به حوزه علوم انسانى است كلمه ليبراليسم است كه سابقاً «آزادى خواهى» ترجمه مىشد و قهراً با ابهام و اجمالى كه در مفهوم «آزادى» وجود دارد اين كلمه نيز مبهم خواهد شد، چنانكه قداست و مطلوبيت آزادى هم به اين كلمه سرايت مىكند. اما اين آزادى و
پرسش ها و پاسخ ها (جلد4 )
آزادى