صفحه ٢١٤

خاص، به گفتگو نشست. در بحث‌هاى مربوط به آزادى در چند سال اخير هم به دليل وجود همين مشكل تفاهم حاصل نيامده است.
كلمه آزادى گاه به معناى اختيار و در مقابل جبر به كار مى‌رود. گاهى نيز مراد از آزاد، انسان حرّ در مقابل انسان مملوك و برده است. گاهى گفته مى‌شود فلانى حريّت رأى دارد؛ يعنى رأى مستقل دارد؛ در مقابل نظر تقليدى. و بعضى مواقع هم آزادى به معناى اينكه انسان هر كارى را مى‌خواهد انجام دهد و هر چه را مى‌پسندد بگويد، به كار مى‌رود؛ به عبارت ديگر در گفتار و كردار و رفتار، محدوديت و قيد و بندى نداشته باشد. آنچه به محل بحث و گفتگو در فلسفه حقوق و فلسفه قانون مربوط مى‌شود معناى اخير است.
برخى نويسندگان غربى براى آزادى حدود دويست تعريف ذكر كرده‌اند كه بسيارى نزديك به هم و بعضى هم متنافى هستند. تقريباً همه اقوام و ملل براى آزادى قداست خاصّى قائل و خواهان آنند. با اين حال، بر سر مواردى اختلاف پيش مى‌آيد كه موجب بحث و جدل و احياناً جنجال و درگيرى مى‌شود.
نتيجه اينكه با توجه به لغزنده و كشدار بودن اينگونه مفاهيم و از جمله مفهوم آزادى، پيش از هر بحثى و پاسخ به هر پرسشى درباره آنها، بايد به معنايى مشخص و دقيق رسيد و آنگاه بحث را پى گرفت زيرا اگر بخواهيم هر يك از تعاريف را جداگانه با اسلام مقايسه كنيم و سازگارى يا ناسازگارى اسلام را با آن بررسى نماييم بحث بسيار مفصل و دشوارى پيش رو خواهيم داشت.
بنابراين به نظر مى‌رسد كه آسان‌ترين راه براى پيشرفت در بحث، به جاى بحث بر سر تعريف و مفهوم واژه آزادى، تعيين موارد و مصاديق آن است. مثلا سؤال اينگونه طرح شود كه آيا در اسلام مطبوعات آزاد هستند و مرز اين آزادى تا كجاست؟ آيا روابط جنسى در اسلام و جامعه اسلامى آزاد است؟ آيا فحش دادن و تمسخر و توهين به ديگران آزاد است يا خير؟ نتيجه سخن اينكه تعاريف آزادى بسيار متنوع است و توافق بر سر تعريف واحد چندان لازم و آسان نيست، بلكه آنچه مهم است ذكر موارد خاص آزادى و گفتگو پيرامون آن است.
  دين‌دارى؛ حق يا تكليف انسان؟
آيا دين داراى حقّ انسان است يا تكليف اوست؟

پاسخ: پرسش فوق گاهى به اين صورت مطرح مى‌شود كه انسان‌ها در گذشته زور و استبداد و