خاص، به گفتگو نشست. در بحثهاى مربوط به آزادى در چند سال اخير هم به دليل وجود همين مشكل تفاهم حاصل نيامده است.
كلمه آزادى گاه به معناى اختيار و در مقابل جبر به كار مىرود. گاهى نيز مراد از آزاد، انسان حرّ در مقابل انسان مملوك و برده است. گاهى گفته مىشود فلانى حريّت رأى دارد؛ يعنى رأى مستقل دارد؛ در مقابل نظر تقليدى. و بعضى مواقع هم آزادى به معناى اينكه انسان هر كارى را مىخواهد انجام دهد و هر چه را مىپسندد بگويد، به كار مىرود؛ به عبارت ديگر در گفتار و كردار و رفتار، محدوديت و قيد و بندى نداشته باشد. آنچه به محل بحث و گفتگو در فلسفه حقوق و فلسفه قانون مربوط مىشود معناى اخير است.
برخى نويسندگان غربى براى آزادى حدود دويست تعريف ذكر كردهاند كه بسيارى نزديك به هم و بعضى هم متنافى هستند. تقريباً همه اقوام و ملل براى آزادى قداست خاصّى قائل و خواهان آنند. با اين حال، بر سر مواردى اختلاف پيش مىآيد كه موجب بحث و جدل و احياناً جنجال و درگيرى مىشود.
نتيجه اينكه با توجه به لغزنده و كشدار بودن اينگونه مفاهيم و از جمله مفهوم آزادى، پيش از هر بحثى و پاسخ به هر پرسشى درباره آنها، بايد به معنايى مشخص و دقيق رسيد و آنگاه بحث را پى گرفت زيرا اگر بخواهيم هر يك از تعاريف را جداگانه با اسلام مقايسه كنيم و سازگارى يا ناسازگارى اسلام را با آن بررسى نماييم بحث بسيار مفصل و دشوارى پيش رو خواهيم داشت.
بنابراين به نظر مىرسد كه آسانترين راه براى پيشرفت در بحث، به جاى بحث بر سر تعريف و مفهوم واژه آزادى، تعيين موارد و مصاديق آن است. مثلا سؤال اينگونه طرح شود كه آيا در اسلام مطبوعات آزاد هستند و مرز اين آزادى تا كجاست؟ آيا روابط جنسى در اسلام و جامعه اسلامى آزاد است؟ آيا فحش دادن و تمسخر و توهين به ديگران آزاد است يا خير؟ نتيجه سخن اينكه تعاريف آزادى بسيار متنوع است و توافق بر سر تعريف واحد چندان لازم و آسان نيست، بلكه آنچه مهم است ذكر موارد خاص آزادى و گفتگو پيرامون آن است.
ديندارى؛ حق يا تكليف انسان؟
آيا دين داراى حقّ انسان است يا تكليف اوست؟
پاسخ: پرسش فوق گاهى به اين صورت مطرح مىشود كه انسانها در گذشته زور و استبداد و
پرسش ها و پاسخ ها (جلد4 )
آزادى