صفحه ٢٢٤

امروزه هم كسانى گرايش‌هاى ضد سوسياليستى دارند و طرفدار آزادى نامحدود بشر هستند. مى‌گويند انسان هر كارى بخواهد مى‌تواند انجام دهد. جمله معروف ژان پل سارتر اين است كه گفته بود: «اگر اراده كنم، جنگ ويتنام تمام است». معناى اين جمله اغراق‌آميز اين است كه بشر قدرت دارد با اراده خود يك جنگ بزرگ ميليونى را متوقّف كند. در مقابل فيلسوفانى هستند كه مى‌گويند اختيار انسان يك خيال است. انسان اسير مجموعه‌اى از قوانين جبرى است و جبراً به سويى كشانده مى‌شود.
گرايش صحيح و دينى اين است كه انسان اختيار دارد امّا محدود. در ميان محلّ تلاقى قوانين مختلف حاكم بر جهان و طبيعت، انسانها زمينه‌هايى براى انتخاب دارند. دايره عمل انسانها استفاده از قوانين در جهت اهداف خود است و انسان همواره با استفاده و كشف يك قانون طبيعى، بر قانونى ديگر از طبيعت پيروز مى‌شود. پس ما در ميدان هزاران قانون طبيعى و علّى و معلولى قرار داريم و البتّه در دايره محدودى هم تكويناً اختيار داريم.
حال در همين دايره اختيار تكوينى، آيا انسان هرگونه دلش خواست مى‌تواند عمل كند يا يك سرى حدود و قوانين تشريعى عمل ما را محدود مى‌كند؟ جواب اين است كه ما در اين محدوده هم قانون‌هايى داريم امّا نه قوانين تكوينى، بلكه قوانين تشريعى و اعتبارى يا ارزشى، يا به تعبيرى كه قدما از هزاران سال پيش مطرح كرده‌اند محدوده عقل عملى، در قبال قوانين خارجى كه محدوده عقل نظرى است. رعايت قوانين تشريعى به عهده انسان است و در اينجا جبرى در كار نيست. اگر كسى طالب كمال و سعادت بود به اين دستورات عمل مى‌كند و اگر نبود مى‌تواند ترك كند. انسان داراى استعدادهاى فوق العاده‌اى است كه اگر به قوانين الهى و تشريعى عمل كند به قرب الهى و جوار خداوند مى‌رسد و اگر عمل نكند و عصيان نمايد، به اسفل السافلين و مرتبه پست‌تر از حيوانات سقوط مى‌كند. دستورات شرعى مانند دستورات پزشك است كه اگر مريض به آن عمل كند سلامتى پيدا خواهد كرد و اگر مخالفت كند مريض يا مريض‌تر مى‌شود. در عين حالى كه مريض مختار است كه به دستورات پزشك عمل كند، اما اگر طالب سلامتى و نشاط است بايد قوانين بهداشتى را رعايت كند. اين معناى اختيار است.
پس رسيدن به سعادت مادى و معنوى و فردى و اجتماعى تابع يك سرى قوانين تشريعى است كه بدون رعايت آن دستورات نمى‌توان به سعادت ابدى رسيد. اگر چه انسان مى‌تواند