صفحه ٦٦

باشد. اگر عدالت و تقوا نباشد، هيچ گاه شخصى به عنوان ولى فقيه انتخاب نمى شود حتى اگر در ابتدا رهبر، عادل و متقى بود، ولى در ميانه راه عدالت يا تقواى خود را از دست داد، خود به خود از اين مقام عزل مى شود و وظيفه خبرگان است كه عزل او را اعلام كنند؛ چون ولايت الهى را از دست داده است. حضرت امام(قدس سره)مى فرمايد: «اگر ولى فقيه يك كلمه دروغ بگويد، يك كلمه، يك قدم بر خلاف بگذارد، آن ولايت را ديگر ندارد.»(18)
3. آخرين نكته اى كه بايد مورد بررسى واقع شود، نقش كاشف بودن خبرگان و كشف كسى كه صلاحيت اداره جامعه اسلامى را دارد، مى باشد.
گاه دوره اى با توسط انتخاب مستقيم مردم ظهور مى كند و گاه توسط مجلس خبرگان؛ چون انتخاب مستقيم توسط مردم خود سؤال مستقل و داراى اهميت بسيارى است، جداگانه مورد بررسى قرار گرفته است. امّا بعد از آنكه مسأله نقطه ثبات و فوايد آن را از ديدگاه فلاسفه سياست مورد اشاره قرار داديم و تمهيدات لازم در وظايف خبرگان و نظارت آنها بر رهبر را ملاحظه كرديم، بايد گفت انتخابات دوره اى در مورد رهبر لازم نيست؛ چون وظيفه خبرگان كشف(تشخيص)مصداق رهبر است.
  خبرگان و شناسايى رهبر
توضيح آنكه بدين گونه نيست كه عده اى كانديدا بشوند و اعضاى خبرگان مجبور به گزينش شايسته ترين فرد باشند، بلكه كانديداهاى رهبرى در مرحله اول تمامى اسلام شناسان داراى صلاحيت مى باشند، و كار خبرگان نخبه شناسى است ـ آن هم در گستره تمامى جامعه اسلامى، نه فقط در محدوده عده اى خاص ـ به همين دليل كشف (تشخيص) آنها داراى اهميت است. هر گاه و به هر دليل منطقى خبرگان به اين نتيجه رسيدند كه رهبر شرايط رهبرى را از دست داده است و يا كس ديگرى در زمان رهبرى ايشان پيدا شده كه از او اقوى و بهتر است، رهبرى خود به خود از مقام خود عزل شده و لازم است خبرگان عزل ايشان را اعلام كنند و فقيه ديگرى را جانشين وى سازند. در اين صورت ديگر لازم نيست هر از چند گاهى انتخابات صورت گيرد. همه خوب مى دانيم برگزارى انتخابات تا چه اندازه لوازم و پيامدهاى اجتماعى دارد، گذشته از آنكه با اقتدار رهبرى و نقطه ثبات بودن ايشان در جامعه سازگارى ندارد.