صفحه ٣٢٧

وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ؛(73) و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفريده است رها مى كنيد؟! [به واقع ]شما قوم تجاوزگرى هستيد!
در اين آيه آمده است: «ما خَلَقَ لَكُم»؛ يعنى همسران، زوج ها و جنس مخالف شما را براى شما آفريده اند؛ بنابراين، گرايش مرد به مرد، و زن به زن برخلاف آفرينش الاهى است. در آيه 80 و 81 سوره اعراف، از اين عمل به «فاحِشَة» و «اسراف» ياد مى شود.(74)
ب. محدوديت اجتماعى: آن چه در ارضاى خواسته ها و تمايل ها، منشأ ارزشِ منفى مى شود، تزاحمى است كه با بعضى از خواسته هاى ديگر مى يابد، و با ارزيابى و كسر و انكسارِ اين خواسته ها، حدّ و مرز هريك از غرايز روشن خواهد شد.
در بعضى از موارد، انسان از طريق ادراك هاى عادى و عقلايى خود مى تواند آن را كشف كند و مرز هريك از آن ها را بشناسد؛ ولى در بيش تر موارد به لحاظ آن كه احاطه اى بر موارد تزاحم و تأثير سوء آن نداريم نمى توانيم مواردش را به دقّت تعيين كنيم و اين جا است كه وحى، نقش تعيين كننده خود را ايفا مى كند؛ ولى به هرحال، منشأ اصلى، همان تزاحم ها است.
مصالح اجتماعى انسان اقتضا دارد كه زندگى وى به صورت خانواده اى و در قالب ازدواج باشد. روابط زن و مرد بايد تحت كنترل و معيارهاى خاصّى قرار گيرد و همسر انسان نيز بايد جنبه اختصاصى داشته باشد كه در اين صورت، سبب مصالح متعدّد و نفىِ زيان هاى بزرگى خواهد بود.
از جمله مصالح اجتماعى آن است كه بايد با تشكيل خانواده، نسل انسان حفظ شود؛ سپس بسيارى از مسائل اجتماعى و حقوقى مانند ارث، انفاق، تربيت و ديگر مسؤوليت هايى كه پدر و مادر در برابر فرزند خويش دارند يا مهريّه، نفقه، تمتّع، اطاعت و مسؤوليت هايى كه هريك از دو همسر برابر يك ديگر دارند، بر تشكيل خانواده و حفظ نسل بار خواهد شد. لازم است همه اين مسؤوليت ها به دقّت رعايت شود تا جامعه، جامعه اى انسانى باشد و زمينه رشد عواطف، فضايل انسانى، عشق، ايثار و پاكى در آن فراهم شود و متقابلا زمينه هاى رشدِ فساد و تباهى و بيمارى هاى جسمى و روانى و نابودى عواطف انسانى و سقوط در زندگى حيوانى از