صفحه ٣٠٨

پيش مى آيد كه پس از مشورت هم حل نمى شوند. ادامه اين مشكلات، سبب از بين رفتن آسايش خانواده و مودّت دو طرف مى شود؛ از اين رو، براى پيشگيرى از متلاشى شدن زندگى خانوادگى لازم است براى اين گونه مشكل ها كه كم و بيش در خانواده ها پديد مى آيند، چاره ديگرى انديشيده شود.
از نظر حقوقى، خانواده همانند هر اجتماع ديگرى به سرپرست نياز دارد و از آن جا كه اسلام، خانواده را اساس جامعه مى داند، توجّه فراوانى به پى ريزىِ درست بنيان خانواده دارد تا از اين رهگذر، استحكام و سلامت جامعه را تضمين كند؛ به همين جهت قرآن مى فرمايد:
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ؛(47) مردان، سرپرست و نگهبان زنانند.
در خانواده، زن و فرزندان بايد سرپرستى مرد را بپذيرند و غير از جنبه قانونى و حقوقى، از نظر اخلاقى نيز رعايت حدود و احترام پدر خانواده بر همسر و فرزندان لازم، و حلّ بسيارى از مشكل هاى زندگىِ خانوادگى در گرو اجراى اين اصل است؛ البتّه معناى اين اصل، مطلق بودن فرمانروايى مرد در محيط خانواده نيست؛ بلكه بر مرد لازم است كه از حقّ سرپرستى خود سوء استفاده نكند و جز در محدوده شرع و در چارچوب حقّ سرپرستى كه در قانون اسلام آمده، گامى بر ندارد؛ چنان كه بر زن نيز لازم است ، محيط عاطفى خانواده را با خود سرى بر هم نزند و با احترام متقابل به مرد، از پاشيده شدن خانواده جلوگيرى كند.
5. اصل صلح و سازش: گاهى كار به جايى مى رسد كه يكى از همسران (دست كم از ديد همسرش) رفتارى خارج از منطق، عقل و انصاف را در پيش مى گيرد؛ حال يا به واقع بى منطق است يا چنين نيست؛ بلكه به گمان همسرش او شخص لجوجى است كه مى خواهد حرف خود را به كرسى بنشاند. در هر دو حال، طبيعى است كه پيوند آن دو در معرض از هم گسيختگى قرار مى گيرد و بنيان خانواده سست مى شود. در چنين وضعيّتى، اسلام دستور مى دهد تا آن جا كه ممكن است بايد كوشيد تا پيوند ازدواج از هم نپاشد و وحدت خانواده از بين نرود؛ هرچند لازم باشد كه يك طرف براى حفظ خانواده، در برابر طرف ديگر انعطاف بيش از معمول نشان دهد و حتّى از حقّ مسلّم خود بگذرد. خداوند متعالى مى فرمايد:
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً