صفحه ٢٨٩

3. در امور اجتماعى مؤثّر باشد: اختلافى كه در بازدهِ كار اجتماعى و در كمّ و كيف مشاركت در تأمين نيازهاى جامعه مؤثر نباشد، باعث وضع قوانين و مقرّرات گوناگون نمى شود؛ براى مثال، اگر اختلاف رنگ پوست، در نتيجه كار اجتماعى مؤثّر مى بود، آن گاه مى شد و مى بايد براى هر نژاد، يك سلسله حقوق جدا تعيين كرد؛ امّا ويژگىِ هيچ رنگ پوست يا نژادى چنان نيست كه در امور اجتماعى، تأثيرى چشمگير داشته باشد.
به نظر ما، زن و مرد داراى يك سرى اختلاف هاى تكوينى هستند كه مقتضىِ حقوق و تكاليف متفاوت است. در هر جامعه اى و در طول تاريخ، زنان با مردان اختلاف هايى دارند كه داراى سه ويژگى ذيل است:
اوّلا ثابت و دائمند؛ چرا كه در طول تاريخ بشرى به ندرت پيش آمده است كه تغيير جنسيتى حاصل، و مردى زن يا زنى مرد شود و اين اختلافات در طول زندگى افراد باقى مى ماند.
ثانياً عموميّت دارند؛ زيرا هريك از دو قشر زن و مرد، به طور تقريبى نيمى از جامعه بشرى را تشكيل مى دهند.
ثالثاً چنان كه خواهد آمد، منشأ آثار گوناگون در زندگى اجتماعى مى شوند.
بنابراين به طور كامل معقول، صحيح و عادلانه است كه زنان و مردان، گذشته از حقوق و تكاليف مشتركى كه بر اساس وجوه اشتراك طبيعى و تكوينى خود دارند، در ساير حقوق و تكاليف متفاوت باشند. اگر اختلاف مردان و زنان در حقوق و تكاليف به طور كامل رعايت شود، هم مصالح زنان، هم مصالح مردان و هم مصالح جامعه تحصيل خواهد شد. از سوى ديگر، در صورت عدم رعايت نيز بسيارى از مصالح زنان، مردان و جامعه از بين مى رود.